جالبه .
به قول سارتر با هر اثر هنری چیزی در جهان تغییر میکند .
به شکلی افلاطونی همیشه معتقد بوده م زندگی و واقعیت متاثر از هنره . هر جزئی از واقعیت تابعی از ارتعاشات و امکانهای فعال شده ی هنریه . باورم این بوده که واقعیت پیامد و رونوشت آثار هنریه . چون در یک لحظه و لحظات مکرر و مدام بعدی ، تعداد زیادی آدم ، متمرکز روی اون اثر و "ایده " ش میشن و همین ارتعاش تغییر ، یا خلق رو ایجاد میکنه .
در واقع مسئله همینه که شما میشناختید و من نمیشناختم و برداشتهای ما به اندازهی فاصلهمون با مقتول،از هم فاصله داره.
برای همین توضیح من میتونه مسئلهساز بشه.
اگر اینطور صلاح میدونین اصرار نمیکنم .
گفتگوی خوبی برام بود و آموختم ازتون ، ممنونم :)