یه چیزی توی موسیقی بابک بیات هست که آدم دلش میخواد ساعت دهیازده شب یه جفت بوت چرم مشکی پاش کنه، یه عینک دودی مستطیلی روی موهای ژل زدهاش بذاره، سوار موتور بشه ولیعصر رو بره بالا. بعد مثلا برسه جمشیدیه یه هاتداگ و پپسی بگیره بشینه رو نیمکت... عه نگا اون دور انگار آتیش روشن کردن و یکی داره گیتار میزنه.
https://uupload.ir/view/nima_masiha_-_parvanegi_(320)_njo9.mp3/