پدرسالار
کودکی که کودکی نمیکند
کودکی که خوشبختی را نه در زندگی که در آرزوها دنبال میکند
کودکی که حق رویا دیدن ندارد
عروسکهایی که با کودک مهربانتر از پدر هستند
و کودکی که پناه میبرد به دنیای خیال و رویا تا از فریبی که که حقیقت تحویلش میدهند رها شود
پدرسالار که وعده بهشت و خوشبختی میدهد به شرط رنج و رنج و رنج تا سر حد مرگ
طعنه این نمایش به کیست، والدین، ادمها، کاهنان مذهب، ما؟
نمیدانم
شاید همه و شاید هم هیچ کدام از اینها
نمایشی شاد و بس تلخ
گنگ و پر از اشاره
و همین تناقضهایش زیبایی کار را دوچندان کرد برایم
لذت بردم
خسته نباشید به همه عوامل بخصوص بازیگران نقش عروسکا که خیلی انرژی صرف کردن