لباس جدید پادشاه:
از یک تعادل حسابشدهای در عناصر و اجزای اجرا بهرهمند است. حرفش، نقدش، طنزش همه اندازه و در نسبتی درست با هم قرار دارند. نه مثل یک معلم عصا قورت داده، راوی عبوس تاریخ است و نه مثل اغلب نمایشهای موسوم به صفت بیربط آئینی سنتی به لودگی متوسل می شود. بلکه اغلب با خلق موقعیتهای هوشمندانه دست به خنداندن میزند. مثل بازیهای زبانی که بین نماینده دولت انگلیس و ملازم ِاحمد شاه مانند موتیف درطول نمایش دیده میشود.
لباس جدید پادشاه، با حداکثر بهرهگیری از «انعطاف صحنه»ای که ذات و مولفه اصلی نمایش ایرانیست با ظرافت میان فانتزی ذهنی احمدشاه و جهان واقعی پیرامونش در نوسان است و مرز بین این دو را تا حد امکان باریک ترسیم میکند.
نمایش اگرچه مربوط به واپسین سالهای حکومت قاجار است اما با ارجاعات سیاسی و اجتماعی به جا و دقیق، انگار تصویر سالهای پایانی هر حکومت خودکامهای را ترسیم میکند.