درود خدمت همه
.
.
.
همین ابتدا بگویم که جمع کردن یک گروه و به سرانجام رساندن یک متن تازه و پیدا کردن مخاطب و نخوردن ضرر مالی خودش یک هیمالیاست که محمودی از پسش برآمده .
.
.
.
.
.
آما
.
.
.
.
متن را اگر مچاله کنی ، ازش چند جمله بسیار کلیشه ایی می چکد و اگر بر روی یک کاغذ سفید بنویسید می شود نیم صفحه
... دیدن ادامه ››
.
محمودی این را می داند پس دست به کار هایی می زند نقص متن را جبران کند .
از حوزه بیومکانیک برای بدن بازیگران کمک می گیرد ، رقص را می آورد ، شخصیت ها را در بازی پرورش می دهد و مسائل زیر شکمی را عینی تر می کند تا مخاطب مقداری گول بخورد . به موسیقی می گوید : زمانی یه چیزی بساز کار رو سر حال کنه .
زمانی هم ده تا قطعه می سازد تا رنگ خوبی به کار بزند ، دمش هم گرم خوب عمل کرد .
محمودی اما باز در طول تمرین احساس می کند یه چیز هایی کم است پس می آید با زمان نمایش بازی می کند و تکنیک ریورس را اجرا می کند که بتواند تا حدی بر گول قبلی بیافزاید .
.
.
.
آما
.
.
.
.
محمودی غافل است از این که اگر در زمان نوشتن متنش و مرحله میز کارگردان تمرکز بهتری می کرد و استخوان متنش را محکم تر می ساخت بدون شک ما شاهد یک شاهکار بودیم .
چون بازیگرا خوبن بد مصبا
نور بدک نی
طراحی صحنه هم خوبه
موسیقی هم خوبه
لباس و گریم هم خوبه
ولی متن تو در و دیواره. حالا شاید برای محمودی سوال بشه چرا متن تو در و دیواره .
.
.
.
.
عزیز مسئله نقد به دین و واکاوی عقاید جوامع ، چیزیست که یک ایرانی در چند دهه اخیر با پوست و گوشت و خون و ...ون خود احساسش کرده .
همین چهل و اندی سال پیش به خاطر عقاید انقلاب شد و الان هم زمینه انقلاب بعدی در راه است . پس به این مردم نشان دادن چیزی که در رگ هایشان است مثل آب در هاون کوبیدن است .
حالا بر فرض که قبول کنیم مضمون خوبی است .
پلات و داستان خیلی محکم تری می خوایی .
مثلا ، می خوایی به ما جهان عروسک ها رو معرفی کنی
.
خب اوکی
.
.
یک بار نشان دادنش کافی است نه ده بار وقتی به هسته اصلی داستان کمکی نمی کند
.
وقتی این حس به من دست می دهد که : ببینید ، من چه قدر ذهنم خلاقه چه تسلطی بر جهانی که ساختم دارم .
.
.
اوکی محمدی تو مسلطی ولی داستان است که مهم است .
.
.
جای تو بودم رقص ها را نگه می داشتم و بقیه زمان هایی که عروسک ها با هم حرف می زدن را حذف می کردم
.
.
اون موقع باید می دیدیم که با چی می شد جای سوراخ قصه را پر کرد .
.
.
.
.
یه چیز دیگر محمودی ، مردم الان به علت دیدن فیلم های علمی تخیلی و مارول و ... خیلی ذهن باز تری نسبت به قبل پیدا کردن و اصولا دیگه خیلی با این چیزا به وجد نمیان .
مردم با قصه خفن به وجد میان و این یکی از دلایلی است که هنوز آثار کلاسیک موندن
.
.
.
در کل دمتون گرم ، جوونیم و انشالله فرصت زیاده برای خلق شاهکار
.
.
مخلص