پلکبپرونیم هیچ کدوم از ما پیش هم نیستیم و مثل الان که فرسنگ ها از همدوریم، انقدر دوریم که دارم باهات رسمی حرف میزنم..وگرنه ما کِی از این حرف ها داشتیم با هم..نکنه تو اینجا نیستی و من دارم با خودم حرف میزنم..
فک نمیکنم هیچوقت بتونم تصویر شخصیت علی، داستان عشقش، انفرادی و شکنجه ها رو از ذهنم پاک کنم..