نمایش"عاشقانه ها" داستان عاشقانه ای است از فرزانه، دخترکِ دست فروش مترو؛ دختری که تلخی های زندگی سیاهش هم نتوانست شعله عشق را در
... دیدن ادامه ››
وجودِ او خاموش کند. روایتِ سه دوره زندگی اش، ترکیبی از مترو، عشق و اجبار. او کنار همه روزمرگی های دست فروشی، کنار اخم های زنان مسافر، کنار کالاهای تخفیف دارش، عاشق پسری می شود که در میدان ونک می نوازد. تنها آرزوی فرزانه این است تا پول به دست بیاورد و هزینه ساخت اولین آهنگِ پسر را به او هدیه دهد. فرزاد اما از خانواده های پولدار بالای شهر است که از مادرش قهر کرده و کنار خیابان می نوازد. فرزانه اما از آخر دنیا می آید. هر روز غلام او را به شهر می آورد تا برایش فروشندگی کند و هر روز فرزانه، فرزاد را بیشتر از قبل دوست می دارد، اما شرایط زندگی، او را از فرزادِ رویاهایش دورتر می کند. فرزاد هر روز موفقتر می شود و فرزانه هر روز بیشتر در گِل فرو می رود. فرزاد تبدیل به خواننده ای مشهور می شود و عکسش روی تمام بیلبوردهای شهر قرار می گیرد. در این سو فرزانه اما توسط غلام آبستن می گردد و با بچه ای زیر بغل به فروشندگی مترو ادامه می دهد. در یکی از همین روزهاست که فرزانه خودش را جلوی همان مترویی می اندازد که تمام این سالها او و رویاهایش را با خود از این ایستگاه به بعدی می برد، از پایین شهر به بالای شهر و دوباره برش می گرداند به همان جایی که بود... #مجیدخرم_نژاد