در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال یانگ علیرضا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:00:12
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام. به عنوان یک بیننده‌ی ساده‌ی مبتدی می‌نویسم.
هر نمایش و مدیایی که جزییات زیادی داره برای من لذت بخشه. دکور، گریم، طراحی لباس، نورپردازی و بعضی قسمت‌های بازی‌ها، حداقل تا قسمتی که من متوجه شدم، جزییات قشنگی داشت. تمامِ این جزییات هم کاملا در ارتباط با اتافاقات و شخصیت‌ها بودن که زیباترش کرده بود.
ولی بر خلاف همه این جزییات و جذابیت‌ها، متن خیلی ساده بود. اگه تمامِ این زرق و برق نبود، با توجه به تِمِ داستانی، به من حسِ نمایشِ کودک و نوجوان می‌داد.
موسیقی هم خیلی خارج از ریتم و بدموقع پخش می‌شد و آخر نمایش هم انگار از دست کنترل‌کننده در رفته بود کِی باید صدای موسیقی رو کم و زیاد کنه.
در کل من بسیار لذت بردم و خسته نباشید میگم به همه عوامل.
ممنون ازاینکه نظرتون رو برای ما نوشتین🌹🙏🏻
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی میام نظرارو میخونم از خودم ناامید میشم که چقد مبتدی ام که فقط منم که دوست نداشتم نمایشو.
بازی ها اصلا به دلم نَشِست. به نظرم بیان احساس ها به جز نقش لورا ضعیف بود.
احساس میکنم هر چی متن گُنگ تر باشه از نظر بیننده جذاب تره و تو بعضی نمایش ها مثل همین نمایش، خیلی غیر ضروری این گُنگی پیاده میشه.
انتهای داستان هم ترجیح میدادم اجرا بشه.
صدای پایین بازیگرا، تهویه افتضاح با وجود دستگاه دودزا، عکاسی از دو سمت و زنگ خوردن گاه و بیگاهِ بیننده ها رو هم که نگم براتون.
خسته نباشید میگم به همه عوامل و امیدوارم نظرِ منفی بنده رو صرفا به مبتدی بودنم بذارید.
اجرای خوبی بود. ولی معمولی بود. یعنی تونسته بودن یه کارِ معمولی رو به بهترین شکل اجرا کنن. دکور فوق العاده بود. بازی ها هم خوب بودن.
فقط از اولین لحظه ی اجرا آرزو میکردم که پایانش جور دیگه ای باشه و یه پیچشِ داستانیِ غیر منتظره ببینم. که نشد.
خسته نباشید میگم.
علیرضا عزیز سلام، از حضور و همراهی‌تون سپاسگزاریم. موفق باشید.
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انقدی چیزی متوجه نشدم که نمیدونم باید راجع به اجرا چی بگم. تا میومدم تمام تمرکزمو جمع کنم تا حداقل یه معنایی برای دیالوگایی که داره رد و بدل میشه پیدا کنم، یا دوست عکاسمون عکس میگرفت یا یکی پا میشد میرفت بیرون یا یکی گوشیشو چک میکرد یا این دوست جلوییم با قد رعناش یه تکونی میخورد که من کلا دیدم از بین می رفت. البته همشون حق داشتن و هیچ خرده ای بهشون نمیگیرم. همه کلافه شده بودن.
ولی احساس میکنم اجرای پر زحمتی بود. بلخره اینهمه دیالوگی که "شنیدنش" سخته، حفظ کردن و گفتنش باید سخت تر باشه. نه؟
اون دوست عکاس که واقعا مغز منو منهدم کرد مخصوصا نیم‌ساعت آخر که شات رگباری زد و مجبور شدم بهشون بتوپم و بعد عذاب‌وجدان گرفتم. ولی واقعا ایشون دیشب تک‌تک سلول‌های مغزی منو آزار داد.
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
ملانقطی تیوال
چرا انقدر دیر دیدم :))))) ولله هنزکی سفتی می‌کنه وگرنه من براش خیار هم پوست می‌کندم سوار بر موتور نمک می‌زدم. منتهی می‌دادم دست خودش بخوره من تو دهنش نمی‌ذارم :)))) به هرحال به قول بانو سوزان ...
استغفرالله خدایا توبه :)))
۱۵ مرداد ۱۴۰۱
میثم هنزکی
استغفرالله خدایا توبه :)))
:)))))))))))))) تا عشرت‌آباد
۱۶ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام. به عنوان یک بیننده‌ی ساده‌ی مبتدی می‌نویسم.
بازی‌ها فوق‌العاده بودن. حتی تصور کردنِ اینکه متن رو با یه سری حرکاتِ بدن انتقال بدید و اون هم متنی که صرفا روی پرده، نمایش داده میشه و شما کاملا با اون هماهنگ و همگام باشید، در صورتی که دید کافی به پرده ندارید، هم بسیار سخته. به شخصه از این موضوع خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.
دکور، نورپردازی، طراحی لباس و حتی فونت و استایلِ متنِ نمایشگر همگی عالی بودن و مخاطب رو بیشتر واردِ فرهنگ و فضای آسیای شرقی میکردند.
اما نمایش رو دوست نداشتم. البته که نظر محبوبی نیست. همه‌ی این المان‌ها جدا جدا بهترین بودن ولی ترکیبشون با این متن رو دوست نداشتم.
نمایش رو دوست نداشتم نه به خاطرِ اینکه صامت بود و نه به خاطرِ اینکه خسته کننده بود به خاطر اینکه پیچیدگیِ غیرِ لازم داشت.
پیامِ متن کاملا واضح و مشخص بود ولی نیازی به حرف‌های فلسفی و به اصطلاح عجیب و غریب نبود.
به نظرم صحبت راجع به موضوعاتی که از درکِ ذهنِ انسان خارجه برای بیشتر آدما جذابه و برای همینه که مخاطبا یا عاشقش میشن و یا ازش متنفر میشن.
سلام.
نظردادن با جزییات برای همچین نمایش پیچیده‌ای امکان‌پذیر نیست. هرکس با خط فکریِ خودش میتونه برداشت‌های متفاوتی داشته باشه. اما به نظرم این پیچیدگی جوری نبود که بیننده گیج بشه و چیزی متوجه نشه. من بعد از اینکه داستانِ کودتای 1973 شیلی رو خوندم، تونستم بیشتر نمایش رو درک کنم.
ناگفته نمونه که اجرای تک تکِ بازیگرا فوق‌العاده بود. نورپردازی عالی و دکور، ساده بود.
طولانی بودن نمایش از کیفیتش کم نکرده.
من از نمایش لذت بردم.
سلام. به عنوان یک بیننده‌ی ساده‌ی مبتدی می‌نویسم.
راستش من این اجرا رو خیلی دوست داشتم. انتخاب بازیگر برای شخصیت‌ها فوق‌العاده بود و هر بازیگر نقشش رو فقط بازی نمی‌کرد، همگی نقششون رو زندگی می‌کردند!.

به نظر من، اجرا کردنِ یک نمایشنامه‌ی خارجی سخته. هرچقدر هم که نمایشنامه معروف باشه بازم از یک فرهنگِ دیگه‌ای نوشته شده. بیشترِ نمایش‌هایی که از نمایش‌نامه خارجی استفاده می‌کنند سعی می‌کنند که متن رو به فرهنگ و زبانِ ما نزدیک‌تر کنن که از نظر من جالب در نمیان. در این نمایش با اصطلاحات و کلماتی که به کار می‌بردند و همچنین آهنگ‌هایی که می‌خوندن باعث شده بود که اصالتِ نمایش حفظ بشه و من به عنوان بیننده حس کنم دارم یه نمایشِ زبان اصلیه دوبله شده می‌بینم! که این موضوع باعث شده بود از تمام اجرا لذت ببرم.

به نظر من چیزی که توی نمایش‌ها خیلی تاثیرگذاره انرژیِ همه‌ی عواملِ اجراس و منظورم از این انرژی، حسِ خوب و مثبتیه که بیننده از همه‌ی عوامل ... دیدن ادامه ›› می‌گیره. نمایش‌ها هرچقدر هم که موضوعِ غمگینی داشته باشن بازم هدفشون ناراحت‌کردنِ مخاطب نیست. اگر نمایش، پیامی داشته باشه، هرچقدر هم غمگین، من با یک بار تماشا کردن و بعدها فک کردن بهش می‌تونم تاثیرش رو بپذیرم، اما بعد از اجرا همه ما انسانیم و من در مقامِ بیننده و یک تفریحی که دوستش دارم به تماشا نشستم و عوامل هم به عنوان آدم‌هایی که به خودشون افتخار می‌کنن و لذت می‌برن از کاری که دارن انجام می‌دن قرار دارن. پس به نظر من، حرکتِ آخر اجرای شما فوق‌العاده لذت بخش بود و با انرژی که از شما گرفتم با حالِ خوب از سالن بیرون رفتم و چه زیباتر اینکه از خودِ اجرا هم لذت بردم.
خسته نباشید میگم و امیدوارم موفق باشید.
فروزنده صفاتیان (foruzandeh)

ممنونیم آقای علیرضا که برای دیدن نمایش ما تشریف آوردین.خوشحالیم راضی بودید و حا‌ل خوب‌تون رو با ما هم به اشتراک گذاشتید. امیدواریم برای دیدن کارهای آینده ما باز هم تشریف بیاورید
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من سر ساعت رفتم داخل بگیرم تازه دیدم روزاش عوض شده چون فرصت فکر کردن نداشتم مجبور شدم یکشنبه رو بگیرم. درسته جای نسبتا خوبی گیرم اومد ولی این چه وضعشه
سلام. به عنوان یک بیننده‌ی ساده‌ی مبتدی می‌نویسم.
حقیقتا هیچ چیز از این نمایش رو دوست نداشتم. متنِ نمایش خیلی عجیب بود. بخشی از داستان کاملا قابل پیش‌بینی، بخشی غیرِ قابلِ باور بود. پایانِ بازی که براش در نظر گرفته شده بود بی منطق بود و عملا دلیلی در حینِ نمایش گنجونده نشوده بود که بیننده بتونه برای خودش منطقی برای پایانِ اجرا بسازه.
خارجی بودنِ سناریو تو این مورد بی تاثیر نبوده. خیلی کارِ سختیه که یه نویسنده بتونه داستانی رو بنویسه که هم فرهنگ و روحیاتِ اون کشور رو شامل بشه و هم برای همه دنیا قابل درک باشه.
بازیگر نقش جلاد تو نشون دادن احساساتش خیلی ضعیف بود. همچنین توی ذهن بیننده نقشِ جلاد یه انسان قوی هیکل شکل گرفته که بازیگرِ این نقش کاملا برعکسش بود.
خانمِ بازیگرِ نقشِ روت بسیار عالی عمل کردند.
خسته نباشید میگم و امیدوارم همواره موفق باشید.
من این نمایش رو ندیدم ولی نظر شما رو دوست دارم، چون بی سانسور حس تون رو در مورد نمایش بیان کردید.
۲۲ تیر ۱۴۰۱
ممنون از نظر هی شما و وقتی که گذاشتید قربان🙏🏻
۲۲ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام. به عنوان یک بیننده‌ی ساده‌ی مبتدی می‌نویسم.
هرچقدر از زیباییِ این نماش بگم کم گفتم. چقدر دلنشین، چقدر لذت‌بخش و از همه مهم‌تر، چقدر خاکی!
به خاطر سبک نمایش که تعاملیه (و من درونگرا) و همچنین به خاطر وجود تشکچه (که فکر می‌کردم خیلی صحنه رو شلوغ میکنه) برای دیدن نمایش گارد داشتم. اما یه روز که اتفاقی به صفحه فروش نمایش سر زدم و دیدم یه دونه بلیط جای مناسب در ردیف 2 خالیه با خودم گفتم اینجا دیگه جای منه که نگه‌داشتن! و واقعا خوشحالم که اینکارو کردم.
قبل از شروع نمایش که تماشاچیا میومدن و روی تشکچه‌ها میشستن و من به خاط روحیه‌ی کمال گرام هر لحظه عصبی و عصبی‌تر می‌شدم که چقد همه‌چی نامرتب و نامنظمه. با شروعِ نمایش، همچنان رفت و آمدِ تماشاچیا با فلشِ روشن، کاملا تمرکزمو گرفت. ولی با گذشت فقط چند دقیقه از شروع اجرای خانم تیرانداز و همسطحی عجیبی که مخاطب با نمایش داشت به شدت منو به خودش گرفت، البته هنوزم معتقدم صحنه زیادی شلوغ بود و میشد از تعداد کمتری تشکچه برای روی زمین استفاده کرد و حین اجرا هم شاهد رفت و آمد بودیم.
با همه این‌ها هر سه بازیگر فوق‌العاده بودند. به متن و اجرا کاملا مسلط و در تعامل هم عالی بودن و داستانی رو روایت می‌کردن که همه‌ی ما تجربش کردیم و اگر نه، بلخره یه روز تجربه‌ش می‌کنیم. چقدر زیبا این نکته رو به نمایش گذاشتن که همه‌ی ما با همه‌ی تفاوت‌هامون فرقی با فرزی مترو تو تجربه عشق ... دیدن ادامه ›› نداریم. سه بازیگر، سه برهه زمانی عاشقیِ رو روایت می‌کردند و درسته که ریشه‌ی اصلیِ داستان غمگین بود ولی غمی بود که هممون هر از چند گاهی بهش برمی‌خوریم و چه عالی که در کنار هم‌ تجربش کنیم.
شوخی‌ها به اندازه، غمِ اجرا به اندازه، نشان دادنِ مشکلات و اشتباهاتی که توی زندگیمون داریم و انجام می‌دیم به اندازه و حتی خوندن هم به اندازه. همه‌چی به اندازه‌ای بود که باید باشه. بعد از مدت‌ها با حالِ خوب از سالن بیرون رفتم.
امیدوارم که این نمایش رو تجربه کنید و شما هم به اندازه من لذت ببرید.
سپهر این را خواند
زهرا اکبری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام. به عنوان یک بیننده‌ی ساده‌ی مبتدی می‌نویسم.
هرچند احساس می‌کنم این جمله برای نظر دادن به این نمایش بی معنیه. چون به نظر تمامِ نمایش بینندگیِ من هم مبتدی تر بود. دیروز سه‌شنبه 14 تیر به اصرار یکی از دوستانم، که ایشون هم در کنارِ تقریباً همه بیننده‌ها صرفا به دلیلِ فن بودن این اجرا رو انتخاب کرده بود، این اجرا رو تماشا کردیم. (البته دوستم هم خدارو شکر بعد از اجرا توبه کرد و با من هم نظر بود). و منی که اولین بار بود اسم سینا ساعی رو میشنیدم :).
انرژی هر دو برای اجرا نصفه نصفه نصفه .... اجرای سبکی هم نبود (صرفا ای مقایسه به دلیل حضور آقای سعید دشتی در تیمِ هردو اجرا). انگار که چند روز بود که نخوابیده بودن. کاملا مشخص بود که تمرین برای این اجرا بسیار کم بوده و بعضی جاها گم می‌کردن که تو کدوم قسمتن. بعضی جاها هم تپق می‌زدن. بخش زیادی از نمایش از صدای ترِند شده‌ی گوگل ترنسلیت استفاده شده بود که اصلا خوب در نیومده بود و صدا نامفهوم و بیشتر مواقع عقب و جلو پخش می‌شد. میمیک صورتِ بازیگرا به جز یکی دو بخش هیچ تغییری نمی‌کرد انگار که هیچ احساساتی درونشون نیست. از جوک‌های لوث و بی‌مزه استفاده می‌کردند که حتی همون طرفدارا هم خیلی به خودشون زحمت می‌دادند که خنده‌شون بیاد. به نظرم پیامِ داستان که در انتهای اجرا هم بازگو شد ارتباطی به اتفاقاتی که می‌افتاد نداشت. انتظار داشتم حداقل بیشتر شاهدِ خوندنِ بازیگرِ خواننده باشیم که واقعا هم صدای زنده‌ی خوبی داشتن و حتی برای منی که طرفدارِ موسیقیِ هیپ‌هاپ نیستم جذاب بود.
البته که با این وضعِ فروخته شدنِ بلیط‌ها فکر نمی‌کنم نظرِ من تاثیری داشته باشه. برای ما که نشد، امیدوارم برای شما اجرای لذت‌بخشی باشه.
سلام. به عنوان یک بیننده‌ی ساده‌ی مبتدی می‌نویسم.
نمایشِ خوبی بود. روایتِ زندگی با نهایتِ تضاد. زیباتر از این نمی‌شد. با اینکه نمایش‌های طنز سلیقه من نیست اما طنزِ هدف‌دار این نمایش باعث شد لذت ببرم.
نهایت سادگی در دکور و نورپردازی ذره‌ای از جذابیت نمایش کم نکرده بود.
خسته نباشید میگم به همه بازیگران نمایش که با وجود شُر شُر عرق ریختن هنگامِ اجرا، تمام انرژی‌شون رو گذاشتن.
سلام. به عنوان یک بیننده‌ی ساده‌ی مبتدی می‌نویسم.
متن و داستان قوی بود ولی اجرا ضعیف. پرداختن به موضوعی تقریماً مهم و همزمان عجیب و پیچیده که کمتر بهش پرداخته شده برای من بسیار جذاب بود و باعث شد به نمونه‌های مشابهش که ممکنه تو زندگی هممون اتفاق بیوفته فکر کنم.
متاسفانه بازی‌ها به دل من ننشست. به غیر از نقش اصلی البته که بهتر از این نمی‌شد. بقیه بازیگرها انگار یه تیکه سنگ بودن و صرفاً منتظر بودن تا نوبتشون بشه و دیالوگشون رو بگن. به علاوه اینکه سبک اجرا جوری بود که انگار مخاطب دیالوگ ها تماشاگران بودن. بیشتر دیالوگ ها (مخصوصا پیام‌هایی که می‌خواستند انتقال بدن) رو روو به تماشاچی‌ها میزدن که من ترجیح میدادم خودم درکشون کنم. همینطور کمی تپق که ذوق منو بیشتر کور کرد.
طراحی صحنه‌ی ساده و بی‌آلایش و در عین حال عالی بود.
انتهای اجرا هم برای من بسیار جذاب بود.
خسته نباشید می‌گم به همگی.
ممنونم از حضورتون🌹
۰۸ تیر ۱۴۰۱
تماشاچی محترم!
اثر جدید سعید حشمتی کارگردان این نمایش با عنوان "مالیخولیا"
از سه شنبه ۷ آذر ساعت ۲۰ بر روی صحنه خواهد بود.
افتخار ماست اگر میزبان شما باشیم.
خرید بلیط از سایت تیوال
https://www.tiwall.com/p/melancholia2
۰۲ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید