در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نماینده گروه اجرایی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:36:17
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نقل ازروابط عمومى نمایش "بالاخره این زندگى مال کیه؟" ضمن قدردانى از حضور دنیا مدنى، میلاد کفایى و بهناز تاجیک به مخاطبان عزیز اعلام مى دارد در سه اجراى پایانى این نمایش افتخار همراهى این عزیزان را نداریم
سلام وعرض ادب
نماینده محترم گروه بهتر و شایسته بود ، قبل از پیش فروش بلیط این سه روز این موضوع را اعلام میکردید
من دیروز برای چهرشنبه بلیط خریداری کردم و از این موضوغ خبر نداشتم ،، به نظرم این کار پسندیده نیست
۲۸ تیر ۱۴۰۱
مهدی حسین مردی
سلام و عرض ادب من همونطور که عرض کردم اجرای اول این نمایش رو دیدم حدود بیست روز پیش بود فکر کنم ،، دو تا از بستگانم دوست داشتند بازی خانم مدنی رو ببینند که قسمت نشد ممنون از محبت شما عذر خواهی ...
معذرت می‌خوام جناب حسین مردی
برقرار باشید
۲۸ تیر ۱۴۰۱
هانیه مدرس
معذرت می‌خوام جناب حسین مردی برقرار باشید
اختیار دارید بانو ،، سلامت باشید
ارادتمندم
۲۸ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیش فروش سه اجرای پایانی نمایش "بالاخره این زندگی مال کیه؟"
آغاز شد.
امیرمسعود فدائی، hami و سپهر این را خواندند
سعید حشمتی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام.
نمایش "بالاخره این زندگی مال کیه؟"
برای سه اجرا تمدید و پیش فروش آغاز شد.
نقد ساقی سلیمانی بر نمایش "بالاخره این زندگی مال کیه؟"
.
✍🏻۲۲تیر
#بالاخرهاینزندگیمالکیه
یک سال پیش مقاله‌ای بیشتر پیرامون تحلیل ... دیدن ادامه ›› تکنیکی این نمایش در #هنر_آنلاین منتشر کردم .
نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟»، نوشته برایان کلارک با ترجمه احمد کسایی پور به کارگردانی #سعیدحشمتی در پردیس #تئاترشهرزاد روی صحنه است.
می‌خواهم چند سطری از منظری دیگر به این نمایش بپردازم .
امشب یکبار دیگر #آقایهریسن را بر آن تخت دیدم ، کاراکتری که از یک سال پیش با بازی و تسلط بسیار خوب #نیماهاشمی_سرشت من را درگیر سرنوشت خودش کرده است.
حالا شاید بیشتر ، این متن در بازنویسی پرداخت و ملموس‌تر شده است .
اما موضوع #خودمرگی و یا انتخابِ پایان دادن به #زندگی در موقعیت‌های مختلف موضوعی که همیشه دغدغه من است و همچنان با آن موافقم در این نمایش مخاطب را از مسیر #آگاهی_بخشی عبور می‌دهد و بعد تبدیل می‌کند به هیات منصفه ، حالا من و دیگر مخاطبان باید هر کدام هریسن باشیم ؟
چه میزان باید هریسن شخصیت پردازی تاثیر گذاری را طی کرده باشد که برای مخاطب #مرگ و زندگی او حیاتی شود ؟
مطمئن هستم که برای این اثر این اتفاق افتاده است .
شخصیت هریسن در مخاطب رسوب کرده و مدتی زنده خواهد ماند ، مدتی درگیر تصمیم گیری است .
چندین سوال پیرامون یک تصمیم ؛ چندین تصمیم پیرامون یک سوال ؛ حال این یعنی چه ؟
تصمیم به خود مرگی با سوالاتی روبروست ، مثلا چه چیز باعث شد ؟ آیا چاره دیگری نبود؟ چه کار می‌توانم بکنیم که کسی این تصمیم را نگیرد و الی آخر …
و یک سوال
؛
چرا نباید خودم برای خودم تصمیم بگیرم ؟
تصمیم‌ها؛
تصمیم بگیر فکر کنی الان در شرایط درستی برای تصمیم گرفتن نیستی .
تصمیم بگیر جز خودت به دیگران در لحظه این تصمیم فکر کنی .
تصمیم بگیر فکر کنی راه دیگری هست .
و…
نسبت خشم با این سوالات و تصمیمات ، نسبت استیصال به آنها ، نسبت غم ، نسبت فرد با محیط و محیط با فرد ، نسبت میزان توانایی جسمی برای تصمیم گیری‌های روحی …
تمام مسائلی که نه در شکل شعاری بلکه در قالب یک #قصه مطرح می‌شوند .
و در پایان بندی جان #کاراکتر اصلی را به دست مخاطبان سپرده است .
زندگی
آری ؟
زندگی
نه؟
در روند این تصمیم هم تاکید می‌کند زندگی با تمام مشقت آن ، زندگی با تمام شرایط غیر قابل تحملش و الی آخر…
آری یا خیر ؟
حشمتی کارگردان جوانی که خوب میداند چه می‌خواهد و با انتخاب بازیگر و نوع طراحی ها نشان می‌دهد بر کار تسلط داشته اما جلوتر از موفقیت ، انسان دغدغه مند است . بازیگران او #کیمیاخلج و هاشمی‌سرشت بازی نمی‌کنند که نقش را باور می‌کنند .
#ساقیسلیمانی #منتقدو_پژوهشگر
امیرمسعود فدائی، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
سعید حشمتی و آذین حجازی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
پیش فروش روز های پایانی نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟
آغاز شد.
سپهر این را خواند
سعید حشمتی و امیرمسعود فدائی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
پیش فروش روز های جدید برای ساعت 21:45 آغاز شد.
با سلام.
پیش فروش روز های جمعه و شنبه برای ساعت 19:30 باز شد.
سپهر، آذین حجازی و احسان مشعل چی این را خواندند
سعید حشمتی و امیرمسعود فدائی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
پیش فروش روز چهارشنبه با ساعت متفاوت 18:30 آغاز شد.
پنج‌شنبه کی باز میشه؟!
۰۵ تیر ۱۴۰۱
سعید حشمتی
عزیزیین زنده باشین❤️. امشب یو یو یو دشت نکردیم چیزی :))))))))))
🤣🤣🤣
۰۶ تیر ۱۴۰۱
شنبه بلیت می‌گیرم خودم
دمتون گرم♥️♥️🌹🌹
۰۶ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیش فروش روز های جدید نمایش ""بالاخره این زندگی مال کیه؟"" آغاز شد.
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود، سپهر و زیتا روشن این را خواندند
سعید حشمتی و درسا عیدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یاد داشتی بر دور اجرای گذشته نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟»

هریسن، مجسمه ساز و استاد دانشگاه در پی یک سانحه رانندگی برای همیشه کاملا فلج شده است و برای به دست آوردن حق انتخاب ادامه زندگی یا مرگ وارد یک مبارزه می شود. مبارزه ای که اراده انسان را در مقابل اخلاق حرفه ای می گذارد.
تسلط بالای بازیگران بر بازی و دیالوگ ها از اولین لحظات اجرا محسوس است. تفاوت ها در بیان و ویژگی های حرکتی و رفتاری متفاوت تمییز شخصیت ها را برای تماشاگر تسهیل کرده و آنها را واقعی تر می نمایاند. همین قدرت بازی است که نمایش را با ریتمی نسبتا کند دیدنی می کند. ریتم کندی که می تواند بیانگر کندی زمان در نظر هریسن باشد.
موسیقی و نورپردازی به جا و به خوبی طراحی شده و هماهنگ و مناسب با روند داستان و احساسات و احوالات شخصیت هاست.
طراحی لباس و صحنه شفاف و گویاست و ارتباط درستی با تماشاگر برقرار می کند.
کارگردان جوان به نحوی اجزای اجرا را کنار هم گذاشته که در تمام طول اجرا تماشاگر مجذوب صحنه شده و با غم و شادی شخصیت ها همراه است.
یادداشتی بر دور اجرای گذشته نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟»

نگاهی تازه به اثر برایان کلارک

ساقی سلیمانی: نوع نگاه کارگردان جوان نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» به متن برایان کلارک نگاهی تازه بود و در اجرا هم تازگی خود را حفظ کرد و بی‌شک یک کار تیمی خیلی خوب ارائه داد.

گروه تئاتر هنرآنلاین: نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟»، نوشته برایان کلارک با ترجمه احمد کسایی پور به کارگردانی سعید حشمتی در سالن گلایل پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. ساقی سلیمانی منقد و پژوهشگر پس از تماشای این نمایش یادداشتی را در اختیار هنرآنلاین قرار داد که متن آن بدین شرح است:

«داستان ... دیدن ادامه ›› نمایش پیرامون موقعیتی شکل می‌گیرد که آقای هریسن در آن قرار دارد، وی که مجسمه‌ساز و استاد دانشگاه است پس از سانحه رانندگی برای همیشه فلج می‌شود و حالا که وضعیت خود را می‌داند، می‌خواهد به هر شکلی شده از بیمارستان مرخص شود و...

انتخاب ایده این نمایش در موقعیت زمانی و احوالات جوامع بشری که درگیر مرگ و زندگی هستند به خودی خود انتخاب هوشمندانه‌ای است اما نوع پرداختن به سوژه‌های متنی و زاویه نگاه به اثر اهمیت آن را فراتر از همذات‌پنداری‌های موقعیتی برده است.

در زمینه طراحی‌های نمایش پیش‌رو، با اجرایی خیلی خوب مواجه می‌شویم، چیزی که در ابتدای ورود تماشاچیان نظرها را به خود جلب می‌کند، طراحی صحنه و نوریست که همه‌ی اجزای آن بر اساس تقارن شکل می‌گیرد و با توجه به درونمایه‌های متنی اثر باید گفت این می‌توانست بهترین انتخاب باشد. همین طراحی در عمق بخشیدن به مضمون بارها کمک می‌کند، تقابل مرگ و زندگی، مسئله‌ی بودن یا نبودن. این در مورد ترکیب‌های لباس‌های تیره و روشن هم باز هماهنگی ایجاد می‌کند و گویا همه‌ی مخاطبان را تبدیل به آقای هریسن می‌کند و در تصمیم نهایی به سوی مشارکت سوق می‌دهد.

طراحی صدای کار از تن صدای بازیگران و کنترل همه‌ آن‌ها در یک سطح با در نظر گرفتن فضا و اندازه سالن نمایش درست اتفاق افتاده است تا تقریبا اواسط اجرا که برای صحنه گفت‌وگو با روانکاو و رسیدن صحبت‌ها به شخصیت مادر هریسن کمی موسیقی ملایم به گوش می‌رسد. این محتاط بودن در استفاده از موسیقی برای من ستودنی بود و کارگردان جوان ما پختگی لازم را در مواجهه با این موضوع داراست. کما اینکه هنوز در بسیاری اجراها هستند کسانی که موسیقی را همچون چسب زخم استفاده می‌کنند و حتی در استفاده از آن اصراف می‌کنند.

خوشبختانه در تمام طول این نمایش طراحی صوتی درست و حساب شده خودش را در موارد مشابه به رخ می‌کشید و تمرکز بیشتری به مخاطب می‌داد.

نور همانطور که در چند سطر پیش هم اشاره کردم با طراحی صحنه و متن، هماهنگی‌های لازم را دارد و نقش هدایتگر را هم برای بازیگر و هم برای مخاطب بازی می‌کند و از طراحی بی‌هدف هم در این میان خبری نیست، اگر نور را به هر شکلی تاباندند همچون یک کاراکتر دارای شخصیت می‌شود و مسئولیتی در صحنه دارد و در راستای همین نوع طراحی‌ها باید اضافه کنم مخاطب میزان اهمیت خود را هم برای صاحب اثر پیدا می‌کند.

بازی‌ها و بازیگران کنترل شده و راحت عمل می‌کنند و ریتم نمایش و بازی‌ها قوام لازم را پیدا کرده است. مخصوصا نقش دشوار و جذاب کاراکتر دکتر هریسن با بازی باورپذیر نیما هاشمی سرشت مخاطب را به سمتی می‌برد که در انتخاب سرنوشت با وی همراهی کند. نیما هاشمی سرشت بازی بسیار خوبی را ارائه داد که زمان را در دست می‌گیرد و به اصطلاح مخاطب متوجه گذر زمان نمی‌شود و یا به اصطلاحی دیگر نمی‌خواهد نمایش تمام شود.

این نوع روایت در برخی شخصیت‌پردازی‌های رمان‌های پرآوازه همیشه اتفاق افتاده و تا مدت‌ها بخشی از کاراکتری که نویسنده خلق می‌کند به بخشی از وجود خواننده تبدیل می‌شود.

اما در نمایش متفاوت است و همینطور در سینما، این بازیگر است که کاراکتر خلق شده را باید با یک بازی خوب دست به دست کند و سرمایه‌ای را از متن وام گرفته و در اختیار مخاطب بگذارد، به نظرم که نیما هاشمی سرشت خوب از عهده این کار برآمده و بازی او در ذهن مخاطبانش رسوب خواهد کرد.

به غیر از بازیگر اصلی تقریبا اکثر بازیگران در نقش خود آنقدر راحت حاضر شدند که باورپذیری نقش‌شان ممکن بود و در واقع تیم بازیگران موفقی را هم شاهد بودیم.

اتفاق جالب این اجرا پس از مراسم دادگاه و نوع ارتباط نمایش با مخاطبان است و زمانی که تماشاچیان در جایگاه هیات منصفه قرار می‌گیرند و خوب می‌دانند که رای آنها مسئله مرگ و زندگی از یک سو و مسئله آزادی و عدم آزادی از سوی دیگر است. این چالشی شدن اجرا برای تماشاچیان خودش یکی از جذابیت‌های خاص این نمایش بود.

نوع نگاه این کارگردان جوان به متن برایان کلارک نگاهی تازه بود و در اجرا هم تازگی خود را حفظ کرد و بی‌شک یک کار تیمی خیلی خوب ارائه داد.»
من تصمیم گرفتم که بمیرم و تو نمی تونی این حقو ازم بگیری.

نمایش"بلاخره این زندگی مال کیه"از 1 تیر در تئاتر شهرزاد