شاید اگه یه فعال هنری ای بودم هر از چند گاهی روی دیوار خودم تو سایت تیوال عکس هایی از فعالیت ها و کارهای هنریم (چه پشت صحنه چه جلو صحنه و ...) میزاشتم و کپشن میزدم که جمشید پی در پی در حال آخرین اتود های ریختن سم در گوش پارتنرش نوید محمد زاده است (و هرگز فعل است رو از آخر جمله هام حذف نمیکردم تا ارواح همه معلمای فارسی و دستورم تو گور بیشتر نلرزه) بلافاصله به بابام زنگ میزدم که بره عکسامو ببینه اونم صبر میکرد صبح که میره اسکله گوشیشو دربیاره به دوستای چندین و چند سالش بگه بیاید عکسای جمشیدمو ببینین بعد عمو علی میگفت من از بچگیش میدونستم این افتخار شهرمون میشه بعدش دسته جمعی واسه سیروس قایقران فاتحه میفرستادن

دیشب به تماشای این تئاتر نشستیم. آخه از خدا که پنهون نیست از شمام نباشه ما از فعل تماشا کردیم، دیدیم و... استفاده نمیکنیم بلکه با به کاربردن ×به تماشا نشستیم× ضمن اینکه احترام خودمونو بیشتر رعایت میکنیم احترامی ضمنی هم حواله نشیمنگاه مون میکنیم.
در کل اجرای بدی نبود. بله، ما عاشق استفاده از ×در کل× فلان و ×در مجموع× بهمان هستیم هرچند قبلش اندازه یه نخودم افاضاتی نکرده باشیم.
فقط به نظرم بیست دقیقه از تایم نمایش اضافه بود. و مگه میشه نمایشی دید و اینو نگفت؟ هیچ نمایشی پیدا نمیشه که تایم اضافه نداشته باشه، نیک اگه بنگریم.
لطفا اجراها رو تمدید کنید درسته امشب شب اول نمایش بود ولی خواستم افتخار اولین کسی که چنین نیازی رو تشخیص داده نصیب غیر نشه.
اون خانومی هم که صندلی پنجم ردیف سوم باکس M نشسته بود و وسط اجرا پاشد رفت صندلی هفتم ردیف نهم باکس X کنار اون آقای عکاسی که باروت شاترش رو پر میکرد نشست کاش خوشبخت بشن و البته بافرهنگ. درسته صحنه نمایش جلوی آدم قرار داره ولی ما که نمی‌تونیم کل مدت اجرا دو تا چشم پشت سرمون رو ببندیم.
در پایان (بله، مهمه بگم کجای مطلبم هستین) مرددم که دیدن این نمایشو توصیه بکنم یا توصیه نکنم و میدونم چقدر بلاتکلیف میشین ولی اگه اصرار دارین: باشه... دیدنش رو برای دسته ای از مخاطبا اکیدا توصیه میکنیم و برای دسته دیگه مخاطبا اصلا توصیه نمیکنم.

رامین راستاد، فرهاد جم، علیرضا مهران، سیدجواد هاشمی........

کمر نت فلیکس و آمازون و رقبا شکسسسسست

کاش صندلیای تئاتر یه دکمه ای داشتن که تا فشارش میدادی درجا به یه خواب مصنوعی عمیقی می‌بردتت تا از یه طرف از شکنجه تحمل اونچه پیش چشماته و از اون طرف از عذاب دودلی پاشم برم یا همچنان بتمرگم سر جام رهات میکرد تااااااا لحظه ای که رورانس تموم میشه و در زندون وا میشه دکمه هه خودش چیککی میکرد و میومد بالا قشنگ پا میشدی یه شب به خیر و ×اگه تونستید× موفق باشیدی نثار شهریار و آقای ممنون و الکتریکی و داداشش میکردین و د برو که رفتی