درود . بعنوان یک تماشاگر وقتی با اثری مواجه میشم که مفهوم مورد نظر اجرا رو با استفاده از عناصر جوهری تئاتر روی صحنه میبره و بیش از نمایش دادن و اصطلاحا بازنمایی پرهیز میکنه و بیشتر به سمت خلق و نزدیک شدن به یک بیان تئاتری پیش میره ، غرق در لذت میشم . مفهوم و محتوا بنظرم انتخابی است که هر گروهی حق داره بنا به دغدغه های خودش انتخاب کنه و ما هم بعنوان تماشاگر به اون انتخاب احترام میگذاریم اما آنچه بعنوان مخاطب انتظار داریم و درباره اون حق اظهار نظر به خودمون میدیم اینکه ما برای تماشای تئاتر وقت و هزینه کردیم و توقع داریم روی صحنه تئاتر،تئاتر ببینیم .یعنی اثر با زبان تئاتر و با بیان تئاتری ، مفهوم و معنای مورد نظرش رو با ما به اشتراک بگذاره و از این بابت کوری برای من اثری تاثیر گذار و قابل تحسین است چرا که انتظارات مرا در نزدیک شدن به مرزهای تئاتر بودگی برآورده کرد . بعنوان مثال در تئاتری که بازیگر یک پارچه چماله شده را بلند میکند و در صحنه فریاد میکشد : من یک رادیو همراه دارم و از طریق طراحی کنشمند سایر بازیگران ما هم بعنوان مخاطب میپذیریم آنچه در دست بازیگر است یک رادیو ست اثر به زبان تئاتر و با قراردادهای تئاتری سعی در ایجاد ارتباط با تماشاگر دارد و برای من بعنوان یک تماشاگر تئاتر، این بیان تئاتری لذت بخش است چرا که من برای تماشای تئاتر پا به سالن گذاشتهام و نه هیچ چیز دیگر .بنظرم اینروزها تئاتر در اصفهان در حال وقوع است . و این کاملا بسنده و کافی است . اینکه تصور کنیم دیده شدن وقتی اتفاق میافتد که اثری در تهران روی صحنه برود بنظرم اندکی کم لطفی است . هیچ مخالفتی با اجرای آثار در تهران ندارم و چه خوب که این اتفاق بیافتد اما اتفاق اصلی در تئاتر ایجاد ارتباط سالم و هنرمندانه بین گروه اجرا و تماشاگران است و این قاعده چندان محدود به هیچ جغرافیای خاصی نیست . به آقای سیفی و گروهشون خسته نباشید میگم .