در روز چهارشنبه به تماشای این کار رفتم، نمایشنامه اصلی رو نخوندم و هیچ دیدی نسبت به این کار نداشتم و نمیدونم که چقدر به نمایشنامه اصلی وفاداره
... دیدن ادامه ››
و چقدر خلاقیت کارگردان کاره و تنها نظرم رو درباره آنچه که در نمایش دیدم میگم.
برداشت من از اجرا این بود که تمامی آقایون در صحنه بجز مکس و بازیگر مهمان خود آناتول بودن و به جنبه ای از شخصیتش اشاره داشتن، مثلا یکی نشون دهنده خشم و پرخاش آناتول بود، کسی که عینک زده بود و به ظاهر بی دلیل در سالن میچرخید نشون دهنده سردرگمی یا بعد سرکوب شده شخصیتش بود، کسی که پیانو میزد جنبه حساس و عاطفی آناتول رو نشون میداد و بچه هم که به نوعی کودک درون و قسمت بازیگوش شخصیتش بود و جنبه ترس و ...
وقتی دو کاراکتر با هم درگیر میشدن در واقع درگیری های درونی و ذهنی آناتول به نمایش گذاشته میشد.
به همین دلیل بود که بعضا دیده میشد که کاراکترها همزمان با هم یه جمله رو تکرار میکردن
ایده اینکه هر شب یه بازیگر مهمان به گروه اضافه میشه و در نهایت اون هم غرق در کاراکتر آناتول میشه و به نوعی خودش رو آناتول تلقی میکنه رو دوست داشتم.
اما بنظرم بخوبی به جنبه های مختلف شخصیت ها پرداخته نشد و سطحی موندن. اصلا برام تحول بازیگر مهمان و غرق شدنش در کاراکتر آناتول باورپذیر نبود و خیلی سریع و بی دلیل این اتفاق افتاد. در نهایت ایده های خوبی دیدم که به خوبی پرداخته و اجرا نشدن.
با آرزوی موفقیت برای عوامل کار