این اجرا الگوهای کلاسیک را تکرار نکرده است ولی به وضوح آنها را بلد بود که نتیجهاش مخاطب را پر از شگفتی میکند و به خودش وصل میکند. پیوستگی قلم نویسنده برای ذهن من آرامش بخش بود وقتی احساس می کنی کلام و تصویری که می بینی از یک جا آمده است.
در جهان خواب همیشه تصور میکنی آزادی اما نیستی، از جای به جایی میروی و بعد که به تصویرهایی که دیدی فکر میکنی انگار چیزهایی بوده که می شد ببینی و ندیدی، وقت نشد یا فرصت نکردی. بعد از دیدن این اجرا و گذشت یک روز مدام دارم به این دو فکر میکنم. تجربهی رویا ها و کابوس های خودم را به من یادآوری کرد که دوباره ببینمشان.
هنر معاصر یعنی تجربه لحظه و احساس، امکان تجربههایی چنین امیدوارم که بیشتر شود