7️⃣ یک بعلاوه هفت
نمایش هفت سنگ دانته به گونه رئال به بیان یک روز از زندگی میپردازد
به نظر می رسد نویسنده و کارگردان قرار است در مورد یکی از احکام قضایی نظر داده و مخاطب را به چالش بکشد اما ذکر چند مورد را می توان بر شمرد؛
ابتدای کار با با شلوغی فضای زندان شروع خوبی را رقم می زند، نمایش از آن دسته از کارهایی است که روایتگری خطی نمیکند بلکه با بسط دادن یک موقعیت در کل نمایش به بیان مقصود خود می پردازد در این گونه از کارها معمولا" از پی موقعیت اصلی توسط منولوگ یا فلش بک با شخصیتها آشنا و با داستان همرا می شویم در واقع منولوگ و فلش بکها باعث ایجاد شناسه و هویت پرسوناژها همچنین روابط آنها می شود( البته مدلهای اجرایی دیگر هم اجرا شده)اینجا اما به نظر من گفتگوها و کل کل کردنهای شخصیتها کمی زیاد بوده که باعث عدم توازن بین پاساژهای دراماتیک و وضعیت روزمره آنها شده بهتر بود تا با کم کردن این گفتگوها و اضافه کردن فلش بکها هم آشنایی بهتری با کاراکترها پیدا می کردیم هم مدد بهتری به ریتم می شد هم عمق حسی بیشتری پدید می آمد به عنوان مثال به غیر از سه نفر علت گرفتار شدن یا حتی علت حضور مابقی زندانیان معلوم نیست اگر این مورد را واگذار به نظر کارگردان بکنیم اما مسئله عنوان شده در مورد کاراکتر اصلی یعنی نرگس برای عمق بخشی دراماتیک به جهت تاثیر پذیری صحنه انتهایی لازم به نظر می رسید یا حتی در مورد شخصیت دختر کردی که گویی خاص است و جدا افتاده با توجه به موثر
... دیدن ادامه ››
بودن او در صحنه پایانی می طلبید با یک فلش بک به این فرد نزدیک می شدیم تا اینقدر در کلیت اثر با سکوتش تک افتاده به نظر نمی رسید، اما نکته خوبی که در فلش بکها بود استفاده از نقشهای اصلی به جای نقشهای فرعی بود اصطلاحا" بازی در بازی اتفاق افتاده بود که با برگزار شدن در صحنه اصلی بدون رفتن نور و تعویض صحنه همینطور تقسیم صحنه توسط تغییر نور ایده خوبی بود که استاد این نوع را میتوان بلاشک بهرام بیضایی دانست
مورد دیگر را با ذکر مقدمه ای آغاز میکنم: اساسا" در کشور و فرهنگ ما با توجه به اهمیت نقش زن خانمها کمتر درگیر مسائل متعدد اجتماعی می شوند بنابراین خانمهایی که گرفتار حبس و زندان می شوند کمتر از قشر بزهکاران و خلافکاران جامعه هستند پس اغلب آنها ویژگیهای لمپن مابانه را ندارند اینجا در بین کاراکترها شاهد هستیم پنج نفر دارای این ویژگی هستند که با توجه به مقدمه مذکور و پیشینه ای که از آنها میبینیم عدم همخوانی دارند، از طرفی همواره باید در استفاده از کلیشه های متداول اندکی تامل کرد اینکه چرا یک زندانی یا یک راننده همیشه باید شخصیت لمپن و لاتی داشته باشد؟ آیا همه گرفتار شدگان در زندان از جماعت لاتها هستند؟ در زمینه متن و اجرا کارگردان دست روی موضوع مفصل و قابل بحثی گذاشته که با ذکر مقدمه ابتدایی اگر میتوانست به شخصیتها خصوصا" شخصیت اصلی یعنی نرگس بیشتر نزدیک می شدیم مقوله مد نظر خالق اثر حداقل به لحاظ دراماتیک تاثیر حسی و عمق بیشتری پیدا می کرد، صحنه ابتدایی گفتگوی سرباز با مسئوول زندان برای من نامفهوم و جدا از اثر بود، حضور سرباز گیلانی با بازی خوب رضا آرامش توانسته بود با طنزی که داشت حال و هوای خوشایند و متفاوتی به کار بدهد
در مورد بازیها با توجه به انتخابهای درست همه بازیگرها تلاش کردند و خوب بودند ولی به نظر حقیر بازی آنیتا قجری و رضا آرامش کمی بهتر بود البته رضای سرباز نه رضای مواد فروش هر چقدر رضا کاراکتر سرباز ساده گیلانی رو به لحاظ حفظ راکورد لهجه که مورد سختیه هم به لحاظ استایل و ایست بدنی به خوبی ایفا کرده بود اما شخصیت مواد فروش با تکرار کلیشه مرسوم با چاشنی اگزجره کردن مقداری غلو شده به نظر می رسید، آنیتا هم به غیر از اوایل اجرا توانسته بود مدل اون کاراکتر را خوب ایفا کند خصوصا" جایی که فتانه خود واقعیش را بروز می دهد تغییر حسی خشم و بغض و بالعکس خوب انجام می شد اما حیفم آمد از تلاش خوب محدثه امیریان، نگار شهبازی و نقش نرگس نام نبرم،در طراحی لباس و صحنه مورد منفی ندیدم و مطابق با اثر بود
در انتها به دلیل اینکه در جریان بودم در مسیر اجرای این کار چه مشکلات و وقفه های ناخواسته ای پیش آمد و گروه خصوصا" مجید متحمل چه فشار و سختی هایی شدند خداقوت ویژه به این مجموعه میگم، با توجه به اینکه این کار فکر و اندیشه مخاطب را به سهم خودش درگیر می کند نمی توان به این تئاتر نمره بدی داد، کاملا واضح است اگر این شرایط خاص شامل حال این نمایش نمی شد سطح کار خیلی بهتر و بالاتر می بود در هر حال اجرای این اثر تجربه ای بود و این تجارب و آزمون و خطاها برای هنرمندان جوان لازم و مفید است برای این گروه خوب خصوصا" مجید خسروی که نگاه جدی و درستی به مقوله هنر نمایش دارد سلامتی همراه با آثار بیشتر و موفق را دارم 🙏🌹