ترسیده ام
ترسیدم
بغض، تمام مرا فرا گرفته
گریه میکنم
زیر لب زمزمه کردم کمک کمکم کنید
پاهام جون رفتن نداشت اما فقط امید داشتم کسی کمکم کنه
نگاهی بین مسیر برام آشنا بود
نگاهی که بعد از مدت ها وجودم رو زنده کرد
اما فقط خیال بود
خیالی که دلم نمیخواست تموم بشه اما بعدش رو یادم نمیاد
زانو هام جون نداشت
... دیدن ادامه ››
و از بغل سرم خون میچکید
خوردم زمین و فقط یادمه بقیه راه رو روی زمین کشیده شدم
سنگ ریزه بود
سنگ ریزه ها رو حس کردم
اونا دست به دست منو رسوندن ته راهرو
دیگه هیچی نمیدیم
دیگه هیچی حس نکردم
فقط نشسته بودم
من نیلوفر زینلی بازیگر قلندرو