میدانم سخت است که آدمی حدود سه ساعت یکجا بند شود، گوشی موبایلش را کنار بگذارد، بیخیال زمان و کارها شود و تئاتر ببیند؛ اما اگر حوصله کند و این تئاتر را ببیند، به نظرم خود را محظوظ کرده...
برخی به زمانِ زیادِ آن خُرده گرفتهاند؛ اما گمانم در هیاهوی این جهان -که همهچیز مانند کپسولهایی که تاثیرات آنی و گذرا دارند به انسان داده میشود-، گاهی لازم است انسان را وادار سازند که زمانی بیشتر را به تامل اختصاص دهد؛ تا آنچه در جانش مینشیند، عمیقتر و کاراتر شود!
یک توضیح آنکه اجزای این نمایش بسیار توجهام را به خود جلب کرد: دیالوگها؛ حالات چهره، حرکات بدن و...
با سپاس از جناب آقای بهرام بیضایی، سرکار خانم آدینه، و همه آن عزیزانی که در خلق این اثر را دستی داشتند...
******
"دنیا ستم او را تاب آورد؛
باید ببینیم آیا رهایی ما از ستم را هم تاب خواهد آورد؟!"
"آنسوی دیوارها، جاده ای است؛ حتی اگر شب باشد..."