خاطر خوبی که از تماشای هملت پشت کوهی، برایم به یادگار ماند، مرا مترصد تماشای اثر جدیدی از کارگردان کرد.
واما مکبث زار
۱_ متن را بشدت دوست داشتم،
... دیدن ادامه ››
دیالوگهای اندک، واما موجز این امکان را به مخاطب میداد بجای شنیدن- در روزگاری که همه چیز در حد حرف می ماند و محو می شود- حالا ببیند. و به حق تماشاگر تئاتر باشد نه شنونده آن. نکته پررنگ تر متن، دراماتورژی یا بهترست بگوییم نگارش جذاب برداشتی آزاد از متن اسطوره ادبیات نمایشی، جناب شکسپیر است.چنان تلفیق عمیقی با بوم زیستش برقرار کرده بود که گاه فراموش می کردی به تماشای خوانش جدیدی از مکبث نشسته ای و گویی قصه ، وطنی است.
۲_ کار بشدت کارگردانی شده است، از معدود کارهایی که این روزها در تئاتر میبینیم که رد پای کارگردان به طور واضح در آن مشخص است. ایجاز در فرم ، دیزالو جذاب صحنه ها، انطباق بجای سبک های اجرایی با متن، توالی های منطقی ، بازیگردانی و میزانسن های خطی و کارآمد، از ویژگیهای مهم و نشان دهنده درک درست کارگردان از آنچه می خواهد بگوید، بود.
۳_ تیم بازیگری بسیار خوب و دلپذیر بر صحنه حضور داشتند. از شهروز دل افکار و محمدهادی عطایی به عنوان چهره های مطرح که شخصا بسیار سبک و سیاقشان را در بازیگری دوست دارم تا سایر بازیگران همگی اجرایی درست، اندازه، و موثر داشتند. بویژه بازی های لیدی مکبث و ندیمه اش( هوا) و دلکنک بسیار چشم نواز بود.
۴_ طراحی لباس خلاقانه، و تلفیقی جذاب و در عین حال رازآلود داشت که به فضای کار بسیار چفت شده بود.
۵_ طراحی نور بدور از پیچیدگی، در خدمت فرم اجرا بود.
۶_ موسیقی محلی جنوبی که خودبخود از جذابیت های جاودانه خطه جنوب است همچون آذینی پر تلالو بر تارک اثر می درخشید.
.هرچند هر اثر نمایشی بدور از کاستی و نقص نیست. لیکن جذابیت هایی که این اثر برایم داشت تا ساعتی همدلانه همراهش شوم، انها را در چشمم محو نمود.
تماشای این اثر را برای همه تماشاگران تئاتر و همکاران عزیز بویژه بازیگران توصیه می کنم.
.
خسته نباشید به همه عوامل و دست اندرکاران.
دم شما گرم.