ای مرغ سحر ! چو این شب تار
بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز نفخه ی روحبخش اسحار
رفت از سر خفتگان ، خماری
بگشوده گره ز زلف زرتار
محبوبه ی نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده! یاد آر
لذت بردم ؛ بسیار زیاد ... دست مریزاد