برداشت تماشاگر.
آنجا که آدمی غرق می شود در آرزوهایش و هیچ نمی بیند جز دلخواسته ای دور که گنگ است و خالی از منطق زمینی ، اما احساس برایش برهان های تار در پود تنیده می تراشد ،جسم را وا می دارد به پریدن در رودخانه پر تلاطم رویای زندگی در شهری که بومیش نیست، اما رنگی ست و آوازش از دور گوش انسان خسته از ناکامی را نوازش میدهد و قلب یخ زده از بی توجهی شهرش را گرمایی مطبوع می بخشد. و با پریدن در این رود است که از زادگاه خودش می میرد و در شهری غریب چشم می گشاید به امید زنده شدن و زندگی کردن. اما دریغ که شهر آرزوها ، آواز نزدیکش فقط برای فرزندان خودش خوش است.زیرا آنانند که زبانش را می فهمند و این فهم زبان شهر یعنی پیوند داشتن با جغرافیا و فرهنگ و دیگر مردمان شهر و اساسا با تمامیت زندگی در آن شهر. و اینجاست که آدمی برای اینکه ثابت کند اشتباه نکرده ، شروع می کند به برقراری پیوند با شهری که ریشه ای در آن ندارد و این بی ریشگی پیوند هایش را می پوساند. و او از نو تلاش می کند. اما ثمره تلاشش می شود ،تکرار و سکون. تکرار و سکونی که در اوج خواستن مرد برای اعتراف به اشتباه و بازگشت ، وقتی که روحش آماده شده برای برخواستن علیه تمام منیت ها ، حال این جسم است که با او یاری نمی کند و چون چوبی خشک شده مجال هر حرکتی را از او می گیرد. واین تکرار و سکون برای زن اپیزود سوم که به سبب آسیب پذیر بودن جنسییتش ، بیش از مرد اپیزود اول از پای در آمده ، در غالب ترسی عمیق که تمام جسم و روحش را تسخیر کرده رخ می نماید و در نهایت درماندگی و استیصال روزگاری سیاه را می گذراند.
و پدری ،( ویا بیشتر شوهری) که سالهاست تور در آب می اندازد به امید گرفتن آرزوهای از دست رفته اش. و کودکی که در این بین ناعادلانه مورد بی رحمی تقدیرش قرار می گیرد و پسر جوانی که زخم خورده قدرت طلبی مردان سیاست است ، نا آگاهانه دل به بازی کودک قربانی که حالا دختری بالغ است می بندد. و شاید مرکزیت یک اتاق تکراری در هر سه اپیزود با چندین ورودی ، می گوید ، از هر در که وارد این بازی شوی به یک نقطه می رسی ، تکرار – سکون-ناکامی. و صدای گمشدگی در
... دیدن ادامه ››
آب و تلاش برای نفس کشیدن ، شاید نشان تلاشی ژرف باشد برای رسیدن به زندگی ایده آل و کاشتن ریشه های این زندگی در آب روان و نه در خاک سفت که بارور کند این زندگی را.
وگره هایی بس ظریفتر در این درام پر از نشانه و تفکر برانگیز با فضایی عمیق ، چند لایه و به غایت انسانی که در این مجال نمی گنجد.
(البته این متن رو دیشب نوشتم.الان که دیدم نیست دوباره گذاشتم.)