۱۲ خرداد ۱۴۰۲
آخر هفته ای به دعوت آقای حیدری پور، کارگردان تاتر قصه های در گوشی که با همان سبک نوشته های همیشه امیر رضا کوهستانی، استاد تاتر ایران نوشته شده بود، رفتم.
جوانی تنها، بریده از دنیا، در میان همسایگانی زندگی می کند که بسیار علاقمند است از زندگی شان سر در بیاورد و عقده های زندگی خود را بر همسایگان و دوستانش خالی کند.
دختری هم که جوان می داند از همه بد تر است، به نصیحت و تراپی او می پردازد.
دیالوگها قصه تلخ جوانی است.
بازیها وکار، آدم را با خودش تا اعماق واقعیتهای جامعه پیش می برد.
این نوشته کوهستانی هم در نزدیک دانشگاه است و مرتبط با دانشجویان و همگنی درس و عشق وارتباط وتنهایی است.
ایمان دبیری و مرجان آقا نوری باز می کنند و ساعت یک ربع به هفت در سالن سایه تاتر شهر اجرا می رود.
کار تامل برانگیزی است.