تمام آنچه خواهم نوشت نظر شخصی من است و ممکن است اشتباه باشد.
اول- آثار هنرجویی نمیباییست در سالنهای حرفهای و با بلیط حرفهای به فروش برسد، چرا که انتظار مخاطب را بالا میبرد و باعث سرخوردگی هنرجو و مخاطب میشود.
دوم- استاد صادقی برای من یکی از قطبهای تأتر ایران است و متاسفم که اثری از ایشان تا این اندازه نسبت به تأتر ناامیدم کرده است.
سوم- بازی بازیگران بیش از اندازه مصنوعی و حتی در برخی اوقات خندهدار بود، بیان نامفهوم ، هجی کلمات ناقص و آسیب دیده بود و آکسان گذاری اشتباه برکلمات به ویژه حرف پ و خ،
تیپ سازی مبتدی و نه حتی در حد هنرجویی، کاملا بیحوصله و سر دستی پرداخت شده بود.
فیگورهای بازیگران در اندازه کار کودک بود و واکنشهای عاطفی تقریبا وجود نداشت، طراحی لباس بیهویت بود و نه مربوط به هیچ فرهنگی بود( نه
... دیدن ادامه ››
اسپانیایی و نه هیچ فرهنگ دیگری) و نه مبین هیچ نمادی، به ویژه مرگ و ماه، طراح صحنه آقای حیدری بودند ولی صحنهای به جز چند چهارپایه چوبی و یک پرده پرژکتور ندیدم که احتمالا آن هم مربوط به طراح گرافیک و صدا میشد.
در میزانسنها قابهای بسیار هنرمندانهای ساخته میشد که در بیشتر اوقات چشمنواز بود،
اما ناهماهنگی در فرم، همخوانها و تبر به دستان به اندازهای بود که تعدادی از تماشاگران را به خنده میانداخت، بازیگران میزانسنها را عجولانه و بدون اعتماد به نفس اجرا میکردند و بدترین صحنه فرار که در نمایشهای مختلف عروسی خون دیده ام انگار به جای اسب سوار خرگوشهای عظیمالجثه شده بودند و با پاهای باز بر روی صحنه میپریدند.شکوه صحنه مبارزه و مرگ مختصر و ناشیانه اجرا شد به اندازهای که اگر استاد صادقی را در اتاق فرمان نمیدیدم گمان میکردم تشابه اسم بوده چون هیچ رد پایی از آثار قبلی دکتر صادقی در این نمایش نیست، ایشان که معروف هستند به ریزبینی و نکته سنجی و بازیگرانی که با ایشان همکاری داشتهاند خاطرات زیادی از عصبانیتشان برای کوچکترین اشتباه در فیگور یا میزانسن نقل میکنند چگونه متوجه حالت غلط دستهای اجساد نشدهاند؟
به هر صورت عروسی خون نمایشی خالی از شکوه و ظرافت آثار دکتر قطبالدین صادقی است و من امید دارم در آثار بعدی ایشان دوباره افتخار تماشا و آموختن را داشته باشم.