استرالیا داستان هجرتهاست. هجرتهای اجباری از سرزمین مادری، از آغوش «یوما» به آغوش غریبه. به امید رهایی. رهایی از تحقیرها و خردشدن ها. رهاییِ
... دیدن ادامه ››
پرواز، بال زدن در آسمان شادی و رهاییِ شنا دردل هیجان. رهاییِ رقص عاشقی در زمین.
نمایش استرالیا با تاریکی مطلق شروع میشود تاریکیای که نمادی از مرگ است نمادی ازعمق دریایی ژرف و نمادی از تنهایی و بیپناهی
سه کاراکتر با تجربه زیسته متفاوت از دردهای خود روایت میکنند.
دکور از سه تابوت شفاف و سه سکوی چوبی متحرک تشکیل شده که در عین سادگی، کاربردی و کافی است. موسیقی نقش مهمی در روایتگری نمایش دارد و فضای احساسی و جغرافیایی نمایش را زیبا و دلنشین عطرآگین میکند.
بازیگران با چهره های متناسب با کاراکترها، راحت و روان، نقش ها را به صحنه میآورند. قصه روان و ساده و پر جذبه با پرهیز از پرگویی در عین تلاش در بازشناخت کاراکترها، دغدغه مندانه دردی را بیان می کند که در تن امروز ما نشسته است.
پ.ن: رورانس ها و خطابههای انتهای نمایش همیشه آزاردهنده است خصوصاً توضیحات اضافه دادن و التماس به نظردهی. نکنید این کار رو حیف اون حال خوبِ بعد از اجرا نیست؟