در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال | محمدر ضا درباره فیلم عامه پسند: سومین ساخته سهیل بیرقی درباره یک زن. واقعا سخت است به روایت فیلم نمره
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:33:29
سومین ساخته سهیل بیرقی درباره یک زن. واقعا سخت است به روایت فیلم نمره خوبی داد گرچه فکری که بیرقی به نظر در سر داشته جالب توجه بوده است. فهیمه ... دیدن ادامه ›› (کاراکتر اصلی) میخواهد با حفظ کامل زن بودنش پیشرفت کند ولی ساختار جامعه بسیار بی رحم تر از این هاست. نمیشود گفت بیرقی قصد دارد مرد ها را در مقابل زنان بد جلوه دهد. هر چند در نگاه اول این طور به نظر برسد. چون با غیب شدن کاراکتر هوتن شکیبا اولین چیزی که به ذهن می رسد این است که بفرما، این یه دونه مردم که فکر میکردیم خوبه تو زرد از آب در اومد. به نظر من هیچ آدم متعادلی در این فیلم وجود ندارد. فاطمه معتمد آریا با وجود صادق بودن کاراکتر بسیار کودک مابی است و بلد نیست واقعا کار مستقل بکند به خاطر همین هم خیلی زود شکست میخورد. با هر کسی که حرف می زند افکارش را بی پرده به او می گوید و بیش از حد کاراکتر خوش بینی است. به راحتی به هوتن شکیبا اعتماد می کند و در طی مسیری رو به شکست برنامه هایش انگار تغییر بزرگی می کند و می بینیم به قول هوتن شکیبا دیگر فقط نمی خندد. حال عصبانی میشود گریه می کند و سعی میکند تا حد امکان از خودش مایه بگذارد و از بقیه قرض نگیرد هر چند همه چیزش را از جمله ماشین و خانه و کافه اش را مجبور است بدهد. وقتی به کاراکتر باران کوثری نگاه می کنیم به نکات جالبی می رسیم. زنی که انگار تنه به مردان می زند و اتفاقا به خاطر همین در ساختار جامعه جا گرفته است. تیپ و حرف زدن او کاملا این را می رساند. قلیان کشیدنش و قهوه خانه کردن کافه ی فهمیه. ولی در عین حال باز او تنها کسی است که فهیمه را رها نمی کند. انگار او بیشتر از هوتن شکیبا به درد فهیمه میخورد چون پر کننده ضعف های فهیمه است. در حالی که هوتن از جنس خود فهیمه است و به خاطر همین همکاری این دو به شکست می انجامد. هر دو مثل هم فکر می کنند و هیچ اهمیتی برای حرف دیگران قائل نیستند و میخواهند برنامه های خویش را خوش دلانه پیش ببرند. ولی هوتن به طرز غیرقابل قبولی از یک جایی به بعد در روایت کلا حذف میشود. در هر صورت کاراکتر مهمی در فیلم است و نباید انقدر راحت کنار گذاشته شود. انگار مشکل این است که چون تقریبا در همه صحنه ها دوربین با فهیمه است و کارگردان نمیخواهد دوباره او را با هوتن رو به رو کند دیگر نشانش نمی دهد. ولی خب برای تماشاگر این غیبت ناگهانی و ادامه داشتنش تا انتهای فیلم آزاردهنده است.یک تصویر جالب در فیلم نمای پرنده ای از میدان شهر است که شاید با دیدن دوباره فیلم چیز بیشتری از آن هم پیدا کنم. ولی حسی که الان از آن گرفتم این است که همه چیز در نهایت بر می گردد به قبل. یعنی فهیمه یک دایره را طی می کند و در نهایت بر می گردد سر جای اولش. یعنی نمیشود رشد کرد. در کل فکر میکنم بیرقی کمی همه چیز را سیاه می بیند چون همان طور که گفتم کاراکتر متعادلی نمی بینیم در حالی که به نظر من میشود هم زن بود و هم جنگید و شکست هم خورد اما نه شکست کامل و دوباره بلند شد. اگرچه این مسیر موانعی دارد که گاها ما را مجبور به فقدان هایی می کند ولی میتوان در عین فقدان به سمت هدف اصلی پیش رفت؛ می فهمم که سخت است