اگرچه توانایی بازیگر در اجرا و بیان مونولوگ های طولانی تاثیر گذار بود، اما مصرف زیاد شوخیهای جنسی و جنون شخصیت عاشق ممکن است باعث منحرف شدن از مضمون اصلی و ایجاد تنش آزاردهنده در تجربه مخاطب گردد. نقدهای آبکی به مذهب، رسانه، سیاست و روابط عاطفی، هرچند تاثیرگذار، اما حجم زیادی از این عناصر ممکن است از جذابیت اصلی داستان کاسته و ارتباط عمیقی با مخاطب ایجاد نشود. استفاده مداوم از نقل قولهای شوپنهاور و شلختگی صحنه و کوبیدن مداوم قابله به زمین برایم بشدت آزاردهنده بود! در آخر چرا عدم تجربه مقدس عشق توسط شخصیت توجیه شده بود به هورمون و حواس پرتی و هوس های زودگذر؟! بنظر من تجربه عشق واقعی نتیجه جنون آمیز تری دارد تا آن نوع از شهوت شخصیت که در آخر قصه به آن شکل درآمد!