آوینیون
برگرفته از "آیین زارِ" مردمان جنوب و "مکبثِ" شکسپیر
نمایشی کاملا خلاقانه که هم اِلمانهای مکبث مثل جاهطلبی، شک، دسیسه و دروغ را داشت و هم رهایی و سبُکیِ بعد از انجام زار را. زوج نمایش که اتفاقا در نمایش بازیگر هم بودند برای راهیابی به جشنواره تئاتر آوینیون در فرانسه و در اصل برای راهیابی به خودِ فرانسه مثل مکبث و لیدی مکبث با فریب، سعی در تاثیر بر ذهن کارگردانی را داشتند که حکم همان دانکن شکسپیر را داشت و خب پایان داستان اینجا متفاوت بود.
بازیها بینقص و کاملا جا افتاده، شخصیتها همه با اسمهای واقعی خودشان در داستان حضور داشتند و این فاصله تماشاگر با آنچه را که شاهد آن است کمتر میکرد. طراحی صحنه همان پلاتوی تمرین بود که کلنجار کارگردان با بازیگرها در آن اجرا میشد. ریتم نمایش هیچ کجا کند نمیشد.
و اما بیست دقیقه آخر که اجرای آیین زار بود چنان نفسگیر و عجیب توسط گروه موسیقی و بازیگرها به تماشاگر عرضه شد که نه میشد چشم برداشت و نه حتی لحظهای جز به آنچه میبینی فکر کنی. چنان روحی در این لحظات جاری بود که اگر میشد دوست داشتی از روی صندلی بلند بشی و در این آیین شرکت کنی، بینظیر اجرا شد و من تا مدتها درگیر آنچه شاهدش بودم، ماندم.