اعتراف می کنم نزدیک شدن به آثار شکسپیر برای خود من به قدری ترسناک بود که تا قبل از سریال زخم کاری از داستان مکبث بی اطلاع بودم. حال با این مقدمه می خواهم به این موضوع بپردازم که اساسا چطور می توان متون کهن این چنین ارزشمندی را به نسل جوان که خودم هم جزوی از آن هستم و عمدتا اهل مطالعه آثار کلاسیک نیستیم و همه چیز را فشرده و تصویری دوست داریم، انتقال داد؟ کاری که نویسنده و کارگردان این نمایش درخشان کرد دقیقا یک همچین کارکردی دارد، طرفه اینکه خود متولد سال 74 است. من در هنگام دیدن نمایش حس تماشای انیمیشین با دوبله مثلا سورن را داشتم. مثلی هست که می گوید اگر می خواهی بفهمی در مبحثی به درجه استادی رسیده ای آن را برای یک کودک شرح بده. اگر آن کودک متوجه شد، قطعا تو در آن مبحث استاد شده ای.
اما در مورد محتوا من نوشته آقای اشبگ عزیز رو خواندم و بیشتر از ایشان قادر به شکافتن مسائل تکنیکی نیستم ولی مواردی که به ذهنم می رسد را تا حد امکان می نویسم. اولین مورد اسم نمایش است. بازی هوشمندانه با کلمه مثلث. چنانچه مخاطب ترجمه انگلیسی mathless (که در انگلیسی بی معناست) را نخواند قریب به یقین آن را شکل هندسی سه گوش تصور می کند. علاوه بر آن بازی کلامی با کلمه مکبث هم هست. حال جالب تر این که طراح گرافیک شیطنت کرده و اقلام تبلیغاتی و لوگو را نیز به شکل مثلث طراحی کرده. نکته دیگری که توجه من را در بروشور به خود جلب کرد، قرار دادن تاج شاهی (نماد هر نوع قدرت مطلقه) در کنار دستمال توالت بود که گویی داشت کاربرد یکسانی برای هر دو تجسم می کرد! گرچه در نمایش به همچین چیزی اشاره ای نشد.
در مورد اجرا نیز با یک نمایش مینیمال مواجهیم. طراحی صحنه و نور در عین سادگی در خدمت نمایش هستند. اینجاست که باز نبوغ کارگردان و عوامل خود را نمایان می سازد. جا دارد از عروسکگردانی و صداپیشگی آقای مهدیان نیز تقدیر کنم که به حق درجه
... دیدن ادامه ››
یک بود.
با همه این تعاریف، چند مشکل به نظرم رسید که می گویم. اول این که مدت نمایش بیش از اندازه کوتاه است. ای کاش داستان در چند پرده دیگر ادامه می یافت. دوم این که بعضی اکت ها اضافی بود. سوم این که این نمایش مخاطب کودک نیز دارد؛ انقدر بیهوده و بدون هیچ کارکردی روی صحنه سیگار نکشید. البته اگر پشت صحنه هم نکشید به سلامتی خود کمک کرده اید.