من تو خواب شمام یا شما تو خواب من!
این نمایش کابوسی بود در خواب و بیداری تک تک شخصیتها، فراز و فرود، عشق و خیانت، مرگ و زندگی!
ارابه رانی که
... دیدن ادامه ››
دهنه سرنوشت رو دو دستی گرفته و می تونه در آن واحد همه جا باشه ،اما مسیر حرکت رو اسبهای تقدیر مشخص می کنن، نمی دونی رسیدن مهم یا نرسیدن، توبه کردن یا توبه شکستن، عشق ورزیدن یا خیانت کردن!
قدرت مثل اون صلیب پوسیده و مندرس دست پدر قلابی،مثل دستهای لورا که بدون دستکش هم خونین بود، مثل لباس پاره مشاور فقط کلمه ارباب ازش باقی مونده و خیلی وقت با بقیه چیزها خاک شده.
شورش و شورشی در درون خود ماست،شورشی کد رمز خیانت و انتقام وفاداران به قدرت.
نمایشی که کلمه اسب داره من ناخودآگاه یاد نمایش اکوئوس می اندازه( البته از این موضوع خوشحال نیستم که نمایشی تداعی کننده نمایش دیگه ای برام باشه)
فضاسازی، گریم، بازیها، نورپردازی فوق العاده سخت و جذاب ، طراحی صحنه متحرک نمایش استانداردی رو به صحنه برده تنها نکته شاید از دید من متن کار بود که می تونست خیلی قویتر و منسجم تر بهش پرداخت بشه.
حرکت سایه ها بزرگی و کوچکی و ادغام سایه ها درهم خیلی جذاب بود.
بازیگرها با تسلط بالا بودن ،بازیگر نقش اسب درخشیدن!
ممنون از تلاش، هماهنگی و زحمات گروه شیرازی عزیز!
همیشه بدرخشید♥️💫🙏🏻
پ ن: در طول اجرا به این فکر می کردم که جناب جاویدی چه قابهای زیبایی از این اجرا می تونن ثبت کنن!
پ ن: ردیف ٣،٢و٤ باکس وسط :)