نمایشنامهای تاملبرانگیز با انبوهی از دیالوگهای عمیق که انتخابش برای اجرا، بسیار مناسب حالِ این روزهای جامعه ماست...
فرهاد آئیش پدیدهای است که روی صحنه چنان راحت و نرم هنرنمایی میکند که گاهی فراموش میشود مشغول بازیست.
دیگر بازیگران هم همه توان خود را گذاشته بودند تا "گالیله" هرچه دیدنیتر شود، علیالخصوص محمد نادری، شهروز دلافکار و صدف اسپهبدی.
دکور ساده و مناسب و طراحی لباس هم بسیار با داستان هماهنگ بود.
صحنه نهم (در کتاب) که گالیله با فولگانزیو (کشیش جوان) صحبت میکند را بارها خوانده بودم و بسیار مشتاق دیدنش روی صحنه بودم که فرهاد آئیش و شهروز دلافکار عجب دلچسب اجرایش کردند.
خلاقیت اجرای صحنهای که پاپ با مامور انکیزیسیون بر سر شکنجه شدن گالیله صحبت میکرد در حالیکه ملازمین به او لباس میپوشاندند، قابل ذکر بود، چقدر جالب به قدرت رسیدن "پاپ" رو به نمایش گذاشتند.
دیالوگ بینظیری که از زبان گالیله خواندم و شنیدم این بود:
"اعتقاد موقعی نابود میشه که بخوان تحمیلش کنن." (صحنه هشتم کتاب)
شبی که اجرا رو دیدم سعید جان چنگیزیان و اسماعیل محرابی عزیز نیز به تماشا آمده بودند.