در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد حسن درباغی فرد درباره نمایش توافق‌نامه: پرسش‌هایی پیرامون اجرای «توافق‌نامه» در «تماشاخانه‌ی ملک» آیا این
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:55:16
پرسش‌هایی پیرامون اجرای «توافق‌نامه» در «تماشاخانه‌ی ملک»

آیا این اجرا یک رویداد بود؟
اگر بود چگونه می‌توان آن را بیان کرد؟

📝 منصور براهیمی


۱) آیا کلودل متنی بازنمایانه نوشته، یعنی روابط فردی سه نفر را به محملی بدل کرده است برای بازنمود شرایط اجتماعی و سیاسی فرانسه؟ (در حد ... دیدن ادامه ›› پی‌گیری‌های من، نقدهای تئاتری ما غالباً به این رویکرد توجه کرده‌اند).

۲) آیا کلودل به نقد گرایش‌های سوسیالیستی و نولیبرال در فرانسه علاقه نشان می‌دهد؟ آیا این گرایش‌ها را در ایران امروز هم، در جامه‌ای دیگر، می‌توان مشاهده کرد؟

۳) اگر رویکرد بازنمایانه را بپذیریم، آیا می‌توان «توافق‌نامه» را تمثیل دو سیاستمدار قدرتمند دانست که وقتی شخصیت آن‌ها پیش چشم ما گشوده می‌شود، درمی‌یابیم چه انسان‌های متزلزلی هستند؟ انسان‌هایی خودشیفته که تمامی ضعف‌های خود را به دیگری (یا دیگران) فرافکنی می‌کنند. انسان‌هایی مضطرب که تنها با متهم کردن دیگران آتش درون خود را آرام می‌کنند. آیا برای این انسان‌ها خلاصی معنایی دارد یا آن‌ها هیچ‌گاه از دریای تشویش‌های خود نجات نخواهند یافت. این رویکرد، نگاه بازنمایانه را با نوعی کاوش درونی به هم می‌آمیزد، به نحوی که برای ما هم جنبه‌ی فردی و هم  اجتماعی برجسته می‌شود. برای تماشاگر ایرانی کدام جنبه از جاذبه‌ی بیشتری برخوردار است؟

۴) اگر با تغییرات پیوسته‌ای که اجرا به نمایش می‌گذارد همراه شویم، آن چه به تجربه‌ی ما درمی‌آید این است که رابطه‌ی دُنی و مارتَن با نوعی دوستی چاپلوسانه آغاز می‌شود و آن دو کم‌کم به تسلی و دلداری یکدیگر روی می‌آورند، بعد تمسخر و حتی آزار بروز می‌کند، و سرانجام این رابطه به اتهاماتی که طرفین مثل تیر به سوی یکدیگر پرتاب می‌کنند، بدل می‌شود. خریدار (دووال) هم در آغاز مثل داور ظاهر می‌شود، بعد، هم چون یک تماشاگر، به تماشا می‌نشیند و سرانجام قربانی می‌شود. در پایان، قربانی توافق‌نامه را امضا می‌کند، در حالی که، به گونه‌ای کنایه‌آمیز، توانسته است سازش یا توافقی لرزان و شکننده هم میان این دو دوست(؟) پدید آورد. برای من این تغییرات پیوسته در موقعیت دو نفره و بعد سه نفره، با کنایه‌های طنزآمیز و گاه تلخش، جذاب‌ترین کششی بود که اجرا ایجاد می‌کرد. من، در مقام تماشاگر، با درگیر شدن در این فرایند، از لاک خود بیرون آمدم و دریافتم که اجرا خودفریبی‌های مرا چنان آشکار کرد، که من برای خودم افشا شدم. گویی دیگر توان فریب و خودفریبی ندارم. در سکوتی شکننده، به عنوان پایان، باید سرم را به زیر بیندازم تا از خودم خجالت نکشم. بی آن که بخواهم رویکردهای دیگر را نادیده بگیرم، بر این افشا تأکید دارم، این افشا هم فردی است و هم اجتماعی، و وقتی برای من به عنوان تماشاگری ایرانی وقوع می‌یابد، طبعاً مصادیق آن هم مخصوص من خواهد بود.
ژیسکار دستن و میتران فقط نام‌هایی هستند که این افشا را حمل و امکان‌پذیر می‌کنند. این رویکرد بازنمایانه نیست، به ما اجازه می‌دهد که در طی اجرا و تجربه‌ی آن جهان خود را بنا کنیم و در برابر افشا گشوده باشیم.

#مطالعات_اجرا #تئاتر #نمایشنامه #توافق #براهیمی #سلیمانی #باشگاه_اندیشه
@ejraaschool
@bashgahandishe
محمد فروزنده و Paria_brh این را خواندند
Amir Sharifi این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید