امروز فایل کافه عاشقی رو گوش کردم تفاوت خیلی فاحش هست
نقطه قوت کافه عاشقی متن ادبی و ترکیب شده با شعر بود ولی این نمایش امکان استفاده از اون نوع ادبیات رو نداشت
اصولا داشتن دکور نکته خارق العلاده ای نیست برای یک تئاتر که بعضی از دوستان به عنوان نکته مثبت بیان میکنند و کافه عاشقی دکور خاصی نداشت
بازی جناب ارمان شبیه تیپهای امین حیایی بود (تکراری)
کنسرت نمایش این انتظار رو در ادم ایجاد میکنه که زمینه اصلی و بیشتر زمان موسیقی باشه و داستان بخشهای موسیقیایی رو به هم وصل کنه
نه اینکه موسیقی در خدمت نمایش باشه
اصلا انتظار دیدن شوخی های مبتذل رو نداشتم
(آیا از جایی دستور صادر میشه برای گنجوندن همچنین مسایلی
که اینقدر فراگیر شده در تئاتر
... دیدن ادامه ››
و سینما و نمایش خانگی یا واقعا معنای فرهنگ و روابط اجتماعی همینهاست)
متاسفانه شخصیت زن ها ادمهای سطحی و مشکل دار اجتماعی تصویر شده بود منشی روزنامه، شمسی و ریحان همگی شخصیتهای سطح پایین جامعه بودند که ظاهرا تجدد مشروطه نقش و جایگاه جدید و کاریکاتوری براشون ایجاد کرده ولی در صورتی که نیاز باشه به
گذشته خودشون با افتخار اشاره میکنن و هشدار میدن که چه بوده اند
دو بانوی خواننده هم وقتی در موقعیت قرار میگرفتند دست کمی از سایرین نداشتند
غزال هم که ظاهرا سطح فرهنگی بالاتری نسبت به دیگران داشت از حربه زیبایی و جایگاهش به ناپاکترین شکل ممکن استفاده میکرد بر خلاف لیلی کافه
زین نخل کسی رطب نچیدست
چیدن چه بود رطب ندیدست
مردها همگی هوس باز و چشم چران که در مواجهه با هر زنی دامن از کف میدادند
و عجیب اینجاست که این رفتار به عشق تعبیر شده
کاوس هم بدون هیچ شناختی از غزال هفت خط و فقط با یک نگاه دچار عشقی بی معنی شده