من دیشب هم دوباره و برای بار پنجم یا ششم این تئاتر را دیدم و این بار از منظر کارگردان به صحنه نگاه کردم.
نکته مهم این است که چرا یک نفر بخواهد چنین چیزی بسازد؟
تئاتری که به نظر من وجه ممیزهاش این بود که قصه نداشت. و جالب این بود که این نکته را دیشب وقتی از نگاه کارگردان به صحنه نگاه کردم متوجه شدم. در چنین وضعیتی؛ بسیاری از تحلیلها رنگ میبازد چون شما با اثری خلاقانه روبرویید که نوعی اسطوره گشایی از روند ساخت تئاتر در ایران است.