این نمایش چیزی جز همان خلاصه ای که در بروشور نوشته شده نیست. تمام نقطه قوت اثر در همان چیزی است که لحظه ای به ذهن نویسنده خطور کرده. نمایشنامه شخصیت پردازی ندارد در نتیجه نقش خلق نشده است. بنابراین بازی به آن شکلی که تعریف میشود مفهوم پیدا نمی کند که بگوییم بازی ها خوب است. دو نفر هستند که صرفا با هم دیالوگ رد و بدل می کنند. اکت خاصی هم ندارند. اینکه خانم بهرامی با پای شکسته و عملا با یک پا تحرک دارد قابل تحسین است. اما بازی جایی مفهوم دارد که شخصیت پردازی باشد و نقش شکل بگیرد. به کاراکترها حتی نمیشود تیپ اطلاق کرد. نمایشنامه اصلا برای چنین چیزی نوشته نشده است که بخواهد شخصیت محور باشد و بخواهد تماشاگر با نقش ارتباط برقرار کند. به همین دلیل تلاش های بازیگران جهت برقراری ارتباط مستقیم با تماشاگران هم بی معنا و بیهوده است. صرفا نمایش را قابل تحمل می کند.
دو نفر با هم تضاد ندارند. به جز تضاد در جنسیت تضاد دیگری بین آنها دیده نمیشود که تضاد جنسیتی هم در محتوا عمل نمیکند. یعنی دو طرف تایید کننده هم هستند و هر دو معتقدند که باید سگ را نجات داد یا برایش غذا ریخت. پس نمایشنامه از آن تعبیر سنتی درون که شامل خیر و شر میشود خارج شده است. در ذهن نویسنده کشمکشی بین دو امر تایید کننده هم وجود دارد و مثلا اینطور نشده که یک فرشته و دیو با هم بحث کنند. این در نوع خودش نگاهی جالب است. اینکه علیرغم تایید کنندگی کشمکش هم وجود دارد مجددا قابل تحسین است.
نمایشنامه صرفا یک موضوع دارد و فقط در صحنه عروسکی آخر به محتوا تبدیل می شود. نگاه خاص نویسنده به موضوع تا آن لحظه گنگ است. چیزی که طی یک
... دیدن ادامه ››
ساعت تئاتر دیده میشود همفکری دو کاراکتر است برای بیرون آوردن یک سگ از چاه. این دو حتی تلاش هم نمیکنند. با شوخی هایی که می کنند بیرون آوردن سگ از چاه را تبدیل به یک مساله هم نمی کنند. انگار که دو نفر بیکار کنار یک چاه خورده اند به پست هم و صرفا همفکری می کنند. طبق چیزی که در بروشور نوشته شده به نظر می رسد نویسنده وقتی با این موقعیت روبرو شده مساله برایش بسیار جدی بوده و بسیار تلاش کرده که سگ را نجات بدهد. ما این جدیت و تلاش را نمی بینیم. به همین علت هم آن نگاه خاص اگزیستانسیالیستی آخر نمایش با بدنه اصلی نمایش ارتباط برقرار نمیکند. کسی ناگهان خودش را ته چاه و به جای سگ می بیند که به اندازه کافی برای نجاتش تلاش کرده باشد، نه اینکه صرفا حرف زده باشد و با مساله شوخی کرده باشد. محتوای نمایشنامه آنقدری ابزورد هست که با این حجم از فضای طنز سازگار نباشد.