خدا قوت به میثم عباسی و تیم درجه یکش... متن زیبایی داشت که از میثم عباسی توقعش را داشتم. عاشقانه ای ساده و سر راست و ادای احترامی به عبدالحسین خان نوشین و عشق او و خانوم لرتا و عشق هر دو به صحنه و نمایش. طراحی صحنه ای خوب و کاربردی و نقبی به حوادث سیاسی ۳۲، آتش کشیدن منزل مصدق و تماشاخانهی سعدی توسط شعبان جعفری و دارو دسته اش. نزاعی خام ناموسی و خونی که بر صحنه ریخت. مثلث عشقی نا فرجام و خونین که از بهرام و روح انگیز آغاز و با گاوزن کامل می شود و بازی های قابل قبول بازیگران. تصویری رستم و سهراب گونه از عشقی که در پس لهیب آتش تماشاخانه ی سعدی رخ نمون می شود و نوای همایون خان شجریان در ستایش کهنه سرباز زمین در رورانس که بر دل مخاطب ایرانی در قدیمی ترین تماشاخانه ی فعال شهر تهران می نشیند. رفقا دمتون گرم 🌺