خرجین چرم رو الاغ کور
مردم مرعوب پادشاه زور
محفظه تنگه و تعدادمون زیاده
نمونده بینمون حتی جای مو
همه روییدن از خاک و خون
کسی وصل نیست به
... دیدن ادامه ››
جایی تو آسمون
علف هرزه که می پیچه به ساقمون و
کند شده دیگه قیچی باغبون
ببین همه ترسیدن
منم ترسیدم ولی کنجکاوم
می خواستم ترسامو طعمه کنم
ببینم چی می چسبه ته قلابم
صیدم سنگین بود منو کشید تو
منم شل کردم و افتادم
من تا وقتی می ترسم هستم
من تا وقتی می ترسم آزادم
مرتبه اول؛
تار دیدم و محو شنیدم
مرتبه دوم:
تار دیدم و خوب شنیدم
مرتبه سوم؛
خوب خواهم دید و محو خواهم شنید
بعضی چیز ها زاویه دارن؛
مثل دیدن و شنیدن
لابد برای من اینطوره!
دو مرتبه از باکس های کناری دیدم و شنیدم
اما این سری از باکس وسط...
زندگی هم بعضی وقتا همینطوره؛
باید بهش یه زاویه بدی یا زاویتو عوضش کنی...
عهده دار این مطلب خود تویی؛
محکومی به تکرار
فقط تکرار و تکرار
خوک...
*ادامه دارد...!