و این آغاز، پایانی بیش نبود
سرسپردن به سودای روزمره گی
تمرین مکرر بردگی
خاموشی این شمع نیمه جان و پایان زندگی...
صدایی باقی نخواهد ماند از من
اما...
در اندیشه هایت شاید
جایی داشته باشم امن
مرده ام، مرده ای در روزهای تکراری
از این در عین خواب ،بیداری
در افکار شبه روشن فکری
از این به اصطلاح هوشیاری
من مرده ام، مرده ام ولی....... تو مرده نباش.
الف.خ در عمق سیاهی ، ساعتم یخ زده
از: الف.خ