در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد حسن درباغی فرد درباره نمایش ترانه های تِب: داستانی عبرت آموز برای خوابیدن کودکان امروز: ترانه های تب طغیان علیه شرایط کنونی تئاتر تهران-ایرنا- مرتضی رنج
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:13:47
ترانه های تب طغیان علیه شرایط کنونی تئاتر


تهران-ایرنا- مرتضی رنجبران

نمایش «ترانه‌های تب: داستان‌های عبرت آموز برای خوابیدن کودکان امروز» را می توان طغیان یکی از افراد دغدغه مند علیه شرایط کنونی تئاتر و نمایش های در حال اجرا دانست.
به گزارش ایرنا، «ترانه‌های تب: داستان‌های عبرت آموز برای خوابیدن کودکان امروز» یک طغیان است. طغیان علیه فراموشی. درباره این نمایش و ساختار آن، حرف ها و سخن ها بسیار است اما آنچه این نمایش را از دیگر آثار در حال اجرا به تافته ای جدا بافته تبدیل می کند بازگشت به اصالت تئاتر است.
در روزگاری ... دیدن ادامه ›› آثار بیضایی ها زینت بخش صحنه های تئاتر بود. عرصه هنرهای نمایش حرمت داشت. تئاتر قرار بود از ابتدا با سینما تفاوت های بسیار داشته باشد؛ قرار بود خاک صحنه حرمت داشته باشد و قانون و قاعده خاک خورده های تئاتر همواره این بود که سختی های این عرصه، عمیق بودن آثار و وزن متون و جایگاه روایت، آنرا از سینما تمییز دهد اما امروز شرایط به نحو دیگری رقم خورده است.
امروز اولین پرسشی که از کارگردانان حتی کارگردانان نامی برای در اختیار قرار دادن سالن ها پرسیده می شود این است: بازیگر چهره دارید؟ چهره؟ منظورمان یک بازیگر سینمایی است؛ یک بازیگر معروف که فیلم های متعددی از آن به اکران رسیده یکی از آن پرفروش ها!
در عرصه تئاتر بازیگرانی سالیان سال روی صحنه بودند بدون آنکه نیازی به قرار گرفتن جلوی دوربین داشته باشند؛ چهره های تئاتر همواره از چهره های سینمایی تفکیک می شدند اما چه بر سر امروز تئاتر آمده که برای اجرا، دیگر کسی نمی پرسد این متن چرا سطحی و بیشتر شبیه یک تله فیلم یا یک اثر تلویزیونی است؟
کافی است چند چهره از همین چهره هایی که در آثار طنز یا حتی فضاهای مجازی دیده می شوند حضور داشته باشند تا سالن ها به شما نوبت اول اجرا و بیشترین زمان را بدهد.
ایوب آقاخانی با اقتباس آزاد از اسطوره ی ادیپ و با ادای احترام به سه‌برخوانی استاد بیضایی، اینبار به سراغ رنج ژوکاست رفته است. پیشتر در این قصه هرچه شنیدیم از رنج ادیپ بود؛ صحنه در عین سادگی و جذابیت، در خدمت کار است؛ آقاخانی تلاش کرده در سادگی بیشتر نگاه مخاطب را به بازی ها و روایت خودش جلب کند.
از منظر دیگر آقاخانی دست به ریسکی بزرگ زده و اینبار به سراغ قصه مادری رفته که ما تنها شنیدیم او خودکشی کرده و از رنج او چیزی نمی دانیم. در کنار متن وزینی که مخاطب را بعد از مدت ها با یک اثر اصیل تئاتری روبرو می کند؛ در اثر چندبار درباره اندیشه ورزی سخن به میان آورده می شود و گویی ایوب آقاخانی رنج خودش را از اندیشه ورزی و مصائب آن در تئاتر امروزی، از زبان ادیپ با مخاطبانش درمیان می گذارد؛ مخاطبانی که آمده اند تا در کنار او اثری را ببینند که خود تئاتر است.
بازی های بسیار خوب بازیگران از نقاط قوت این اثر است؛ ترانه های تب بدون توقف از صحنه برخلاف دیگر نمایش ها از بازیگران خود بازی می گیرد یک بازی دشوار و بدون توقف؛ بدون جای هیچ تنفسی و بدون هیچ استراحت کوتاهی بازیگران مونولوگ هایی را بیان می کنند که ترکیب آن با زبان بدن برنده است. بخصوص بازی محسن بهرامی که فراز و فرودهای آن در مواجهه با ژوکاست و روایت رنجی است که ایوب آقاخانی قطره چکانی در یک روایت کامل به خورد مخاطب می دهد تا او را برای یک شوک عظیم آماده کند.
آنچه مبرهن است امروز اگر قرار است به اصالت تئاتر برگردیم باید از آثاری همچون «ترانه‌های تب: داستان‌های عبرت آموز برای خوابیدن کودکان امروز» حمایت کنیم تا تئاتر به روزهای خوب خود برگردد. این امیدواری وجود دارد با اجرای این نمایش، شاهد سرآغازی بر اجرای دوباره نمایش های اصیل با نمایشنامه های اندیشه ورز باشیم آنچیزی که امروز به حلقه مفقوده هنرهای نمایشی تبدیل شده است.