اون لحظه ای که وکیل مجبور به تصمیم گیری بین مرگ بچه ها یا کشتن پدرش میشه و داد میزنه: خدایااا ، نماینده ای از لحظات سنگینیه که موقعیت انسان بودن به ما تحمیل میکنه و این نمایش با وجود بی رحمی ها و این جور دو راهی های اخلاقی- ذهنی، به نوعی مسلخ ما هم میشه