درود. تشکر از همه عوامل این نمایش و خسته نباشید. به هیچ وجه پیش بینی نمی کردم نویسنده قصد داره توی یه فضای سورئال و فانتزی با چنین شخصیتهایی شوخی کنه و آنها را از رئالیسم موجود در آثاری که سالها از آنها خواندیم و دیدیم جدا و در یک دورهمی سورئال جمع کنه. همیشه از فیلم و سریالهای سورئال و فانتزی بدلیل اجبار و نهایتاً عادت به تعامل با رئالیسم خشن زندگی دوری کردم و این نمایش برای من تلنگر و سورپرایز خوبی بود.
احساس می کنم شخصیت مرلین مونرو برای هم کناری با این گروه انتخاب خوبی نبود و یه شاعره نامدار مثل امیلی دیکینسون و یا سیلویا پلات انتخاب های بهتری می بودند. موسیقی تا حدودی غایب بود. کانونی بودن شخصیت مولیر و دیالوگ های رابعه عَدویه بسیار لذت بخش بود. این نمایش قصد نزدیک شدن به فضای کمدی و حتی ادعای آن را نداشت. پوستر کمکی به درک محتوای روایت نمایش نکرد. قضیه تفنگ چخوف هم بعد از مدتی رها شد و عقیم ماند.
حالا که بزرگان ادب و سیاست قصد رجعت دارند تا دیکته نوشته شده زندگی گذشته را غلط گیری کنند چرا ما زندگی و گذشته خود را بازنویسی و بازبینی نکنیم؟ این عادت به استخراج نتیجه گیری اخلاقی رئالیستی از یه فضای فانتزی و سورئال نشان از سختی ترک عادت دارد.
مثل همیشه می تونم صدها کلمه بنویسم ولی بهتره سخن کوتاه کنم. همه گروه خوب بودند و آقای معتضدی اما بهترین.