چه خوش است فراموشی
اگر جز این بوده، پسر چگونه باید دل می کند
از مادری که شیرش داده است؟
که به اندامش نیرو می دهد و
بازش می دارد از آزمودن.
یا شاگرد چگونه می بایست
آموزگاری را ترک گوید
که دانش به او بخشید؟
همین که دانش عطا شد
شاگرد
... دیدن ادامه ››
ناگزیرست به راه خود برود.
ساکنان جدید
به خانه قدیمی اسباب می کشند
اگر آن ها که خانه را ساختند
در آن می زیستند
اکنون خانه چه تنگ و ترش بود.
اجاق گرم می کند
دیگر کسی اجاق ساز را نمی شناسد.
بدون فراموشیِ شبِ رَد گُمُ کننده
آدمیزاد چگونه صبحگاه قد بیافرازد؟
چگونه می تواند
آن که شش بار به زمین خورده است
هفتمین بار برخیزد و
زمین سنگلاخ را شخم زند
و پرواز کند بر دامن آسمان پر خطر؟
ناتوانی حافظه
به آدمیزاد نیرو می بخشد.
در ستایش فراموشی - برتولت برشت