در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | اجرارو درباره نمایش ادبیات: صدایی تازه در برهوت نمایشنامه‌نویسی محمدحسن خدایی متنی که مهام میقان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:05:03
اجرارو (ejraaro)
درباره نمایش ادبیات i
صدایی تازه در برهوت نمایشنامه‌نویسی
محمدحسن خدایی
متنی که مهام میقانی در جایگاه نمایشنامه‌نویس خلق کرده، همان حال و هوایی را دارد که در این سال‌ها پی گرفته و به میانجی فرم «خطابه-اجرا» تلاش کرده نقبی بزند به تاریخ معاصر و رویت‌پذیر کردن دقایق فراموش‌شده‌ زندگی سیاسی و اجتماعی مردمان بحران‌زده ایران. ناخودآگاه سیاسی نمایشنامه‌هایی که از مهام میقانی در این ژانر نوشتاری شاهد هستیم، واجد نوعی امیدواری ناممکن اما تا حدودی سیاسی و رادیکال است. از یاد نبریم که به تعبیر فیلسوفی چون «کیت جنکینز» تاریخ از نقطه‌ای در گذشته آغاز نمی‌شود تا اکنون و آینده ادامه یابد بلکه همه تاریخ، تاریخ زمان حال است و یک مورخ وظیفه دارد به هنگام پرداختن به گذشته تمامی پیش‌فرض‌های ایدئولوژیکی، روش‌شناختی و هستی‌شناختی خویش را همراه داشته باشد چراکه گریزی از این دیدگاه شخصی از برای فهم حوادث تاریخی وجود ندارد. همچنان‌که یک سند تاریخی، چیزی نیست به غیر از یک متن، شامل کلمات و عبارات و بازنمود زبانی گذشته. علاوه بر این، عزیمت مورخ از حال به گذشته کمابیش کنشی است دلخواهانه. پس نقطه آغازی برای رخدادهای تاریخی در دسترس ما نیست و مورخ می‌تواند تا هر کجا که بخواهد به عقب برود و هر تعداد که در امکانش بود ریشه رخدادها را جست‌وجو کند.
مهام میقانی به عنوان یک نویسنده پرکار، در این سال‌ها تا حدودی ژست مورخ بودن را هم به اجرا درآورده و با پشتکاری شورانگیز و مثال‌زدنی، به اسناد و متون پیدا و پنهان تاریخ معاصر، پرداخته است. اجرایی چون «ادبیات» محصول این جست‌وجوگری مدام است و با رویکردی نوتاریخ‌گرایانه، در پی روایت‌مندی گذشته‌ای ... دیدن ادامه ›› سرکوب‌شده. دال مرکزی این متن اپیزودیک، «نهاد ادبیات» است و تقابل همیشگی‌اش با سانسور. حال چه این سانسور سیاسی باشد و چه اقتصادی یا حتی مبتنی بر روح زمانه، فرق چندانی در اصل ماجرا نمی‌کند. به هر حال در این روایت تئاتری متشکل از چند خرده داستان که قرار است یک کلیت واحد برساخته شود، می‌توان ردپای والتر بنیامین و ایده «منظومه‌سازی» را تا حدودی رصد کرد. به دیگر سخن چند فیگور آشنا و فراموش‌شده تاریخی، در اتصال با ایده نوشتن، در نمایشی به کارگردانی محمود امین بر صحنه تئاتر قدم گذاشته و در سالن ۳ شهرزاد میزبان تماشاگرانی هستند که آشنایی چندانی با این سرنوشت‌ها و سرگذشت‌ها ندارند. این تکه‌ها را می‌توان اجزای یک منظومه دانست و در اتصال با یکدیگر، برسازنده یک کلیت متناقض‌نما اما تبیین‌گر یک دوره تاریخی.
آن چیزی که این ساختار اپیزودیک را معنا می‌بخشد، مواجهه انتقادی استاد و دانشجو در ابتدای نمایش است. استاد هنرهای نمایشی با خواندن پایان‌نامه دانشجویش، بر او خرده می‌گیرد که راه را اشتباه پیموده است و نتیجه کارش تقلید کم‌رمقی از استادان نامی این عرصه. این دیالوگ تنش‌آلود نکته مهمی را در فهم نظام آموزشی این روزهای ما در دانشکده‌های تئاتری عیان می‌کند. مباحثی چون تاریخ تئاتر، شیوه‌های اجرایی و رشته دانشگاهی مطالعات اجرا، محل مناقشه استاد و دانشجو است که تا مدت‌ها حل و فصل نخواهد شد. نقش استاد را که «رامین سیاردشتی» با مهارت بازی می‌کند می‌توان از نقاط قوت اجرا دانست. همچنان‌که «الهه شه‌پرست» به خوبی توانسته نقش دانشجو را اجرایی کند و فهم مخاطبان از این کلیت اپیزودیک را تعین مادی بخشد. بنابراین ادامه اجرا، تماشای آن چشم‌اندازی است که دانشجو در پایانه‌نامه‌اش ترسیم کرده و مورد عتاب جناب استاد قرار گرفته و حال ما در حال رویت‌پذیر شدن‌ آن هستیم. اما شوربختانه این منازعه تئوریک دانشگاهی در ادامه رها شده و نمایش ادبیات به بازنمایی قطعاتی می‌پردازد که دختر دانشجو آن را نوشته است.
در کل می‌توان اجرایی چون «ادبیات» را صدایی تازه دانست در این برهوت نمایشنامه‌نویسی وطنی. مهام میقانی به خوبی توانسته تضادهای سیاسی و زیباشناسانه دوران پهلوی اول و دوم را از طریق شخصیت‌های کمابیش آشنای تاریخی به میانجی ادبیات روایت‌مند کند. همچنان‌که کارگردان تازه‌کاری چون محمود امین با ممارست تلاش دارد ایده‌های نویسنده را اجراپذیر کند. او که در کلاس‌های مهام میقانی آموزش دیده و با کمک همکلاسی‌هایش، اجراهایی محدود با فرم «خطابه-اجرا» داشته، اینجا ریسک بزرگی کرده و با جسارت میل آن دارد که عرصه نمادین تئاتر بدنه را تا حدودی با اجرای خویش بحرانی کند.
به لحاظ بازی‌ها هر دو بازیگر نمایش ادبیات، به خوبی در خدمت اجرا هستند و در یک هماهنگی مثال‌زدنی، فضاهای متفاوت هر اپیزود را به نمایش می‌گذارند. از این باب، بازی رامین سیاردشتی و الهه شه‌پرست را می‌توان به اندازه و در خدمت اجرا دانست و بدیلی برای حضور آن دسته بازیگران آماتوری که با پول و رابطه، صحنه تئاتر را به تسخیر قدوم نامبارک خویش درآورده‌ و مبلغ موفقیت‌های فست‌فودی شده‌اند.
امید است محمود امین در ادامه راهی که انتخاب کرده این امکان را بیابد که شکلی از درام تاریخی معاصر را پی گرفته و به فضاهای فراموش‌شده سرکوب‌شدگان و محذوفان بپردازد. اما یکی از ضعف‌های اجرا استفاده بی‌دقت از تصاویر مستند تاریخی است که بیرون از کادر به نمایش درآمده و وضوح لازم را ندارد. امید که این کاستی‌ها مربوط به شب‌های اول اجرا باشد و نمایش «ادبیات» تجربه فراموش‌نشدنی را برای تماشاگران این ژانر مهم تدارک کند. جایی که تاریخ از منظر یک اکنونیت رادیکال، محذوفان گذشته را احضار می‌کند تا شاید رهایی آینده ممکن شود. در جمهور جهانی ادبیات که پاسکال کازنووا آن را صورت‌بندی کرده است.
hirbods این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید