چهار بازی خوب، در یک نمایش معمولی.
داستان، کلیشهوار، با بیانی صریح و دراماتیک توصیفی بود از سرخوردگیهای انسان در جستجوی آرزوهاش و گاهی رسیدنها و امان از رسیدنها…
چون فوتبالی نیستم قضاوت درباره ارجاعات فوتبالی نمایشنامه رو میسپارم به اهلش، اما حدس میزنم از حیث درد و دلهای فوتبالی، شاید بتونه قولنج دل اهالی فوتبال رو بشکنه.
اما داستان به نظر من زیادی ساده و در سطح بود، مفهومی در دلش نداشت و همه اهدافش در دل مونولوگهای کاملا ساده و صریح خلاصه میشد. همین باعث میشد علیرغم همذاتپنداری با کاراکترها، نشه در عمق و کنه قصهشون فرو رفت و در نهایت انگار مخاطب سریالهای صدا و سیما هستی، شاید کمی آوانگاردتر.
بازیها رو علیرغم اینکه چالش زیادی نداشتن و مبتنی بر مونولوگ بودن دوست داشتم و جز این هم از این چهار عزیز انتظاری نمیرفت، اما حیفه که با یک نمایشنامه اینچنینی نشه هنر این عزیزان اونطور که باید روی صحنه
... دیدن ادامه ››
شکوفا بشه.
صحنه بسیار ساده بود و نور هم در شب اول چیزی برای ارائه نداشت، صداهای بک گراند هم به نظر میرسید بیت باکسن و در لحظه تولید میشن که در نوع خودش جالب بود اما اون هم همچنان معمولی. البته که بعنوان شب اول اجرا همه این نقایص تا حد زیادی پذیرفتهست.
در نهایت برای همه عوامل این نمایش آرزوی موفقیتهای بیشتر و بهتر دارم✨
نظر خیلی شخصی: همونقدر که با تماشای یک خواننده در قامت بازیگر روی صحنه دچار شرم نیابتی میشم، وقتی بازیگری روی صحنه ناشیانه آواز سر میده یا رپ میکنه هم تو ذهنم میگم حالا چه کاریه؟!
(این وسط عده قلیلی استثنا هم داریم که در یک حوزه تخصص داشتن و در حوزه دیگه هم تمرین کردن و حالا در هر دو متبحرن، اما خب عرض کردم؛ قلیل!)
خاطره اسدی در ایفای چیزی که ازش خواسته شده بود کم نگذاشت و از طرفی این صحنه هدفمند و در جهت نشون دادن علاقه این کاراکتر به رپ بود، اما حداقل نظر بنده اینه که با یه هد زدن و همخونی با دو سهتا جمله هم کار در میومد، دیگه بیشترش میشه اضافه کاری و همون جریان شرم نیابتی که عرض کردم.
البته که فدای سرتون، توی اسنپ “سفارشی” رو پلی کردم، یاس که ورس اولو خوند، کل امروزمو شست و برد.