لمس کن مرا
سر انگشت هایت سرزمین یخ زده ی وجودم را زنده می کند.
لمس کن مرا
سر انگشت هایت کویر خشک و متروک قلبم را بهشت می کند.
لمس کن مرا
سر انگشت هایت آب حیاتی است برای من لب تشنه.
لمس کن مرا
.
.
.
امین نوشت:
نبودنت. جام شوکران است در دستم.
ندیدنت. آه.....حرف از ندیدنت که به میان می آید , به چشمانم لعنت می فرستم.دیگر به
... دیدن ادامه ››
آنها نیاز ندارم.
.
.
لمس کن مرا
مسیح مصلوب منم.لمس کن مرا , دوباره زنده می شوم.
.
امین گفت:
عطر تنت همه جا پیچیده.تشنه ی توام.
فقط باش.
همین کافیه.
از: ا م ی ن