در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرمین درباره نمایش محبوبه‌ها: محبوبه های من، او، یا .... در این مدت رجعت دوباره به نمایشهای رسمی، س
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:03:32
محبوبه های من، او، یا ....
در این مدت رجعت دوباره به نمایشهای رسمی، سعی کردم در مورد نمایشهایی که برایم خیلی جذاب نبود ننویسم که شاید زحمتی را بی زحمت نکرده باشم، اما یک مسئله وجود دارد و آن انتظار است و ما بعد آن هزینه زمان و مالی و .‌‌.. نیز به گمانم مهم است.
اگر محبوبه ها یک تیاتر دانشجویی بود، اگر از گروه کم تجربه ای بود، اگر صرفا یک ایده بود یا همچین چیزهایی نگاهم به محبوبه ها متفاوت بود.
محبوبه ها یک کَست خوب دارد، نامهایی دارد که برای کشاندن تماشاگر به این تیاتر مظلوم، وسوسه کننده است، فروش خوبی دارد و قطعا ادامه خواهد داشت، چه چیزی برای اینکه من و امثال منی که تئاتر برایش دغدغه است میتواند خوشحال کند کم دارد؟ قطعا استقبال هر اثر نمایشی ما را خوشحال می کند و خواهد کرد، واقعا به شدت از سالنهای خالی غمگین و حتی ترسان هستم که مبادا همین راه باریک مسدود شود.
اما وقتی من پتانسیل یک گردهمایی و دعوت تماشا را دارم، چرا از همه قدرتم در انتقال پیام استفاده نکنم و صرفا به چند خنده و فروش آن بسنده نکنم؟ محتوایی عام پسند ( به معنای مثبت و صحیح کلمه) ارائه کنم و در میانش پیام خودم را هم بدهم، که شاید از هر اجرا، ذهنیت ۵ نفر را دگرگون کنم و یا به اندیشه ... دیدن ادامه ›› مجبور کنم.
محبوبه ها بازیهای خوبی دارد و طراحی صحنه قابل قبول، حتی کارگردانی مورد قبول در ارائه متن ( که پایین تر نظرم را میدهم با این نوع روایت مخالفم)، نور خلاقیتی ندارد اما میزانسن ها متنوع است هرچند تهور چندانی ندارد، موسیقی و صدا نقش چندانی در پیشبرد نمایش ندارند و طراحی لباس به صورت معمول است.طنز در برخی اوقات مناسب می‌نشیند و اوج آن به حضور سرکار خانوم صامتی برمیگردد.
اما یک امای مهم و آن متن....
این متن به من مخاطب چه چیزی اضافه می‌کند؟
پیام متن چیست؟
هنر برای سرگرمی؟
هنر نمایش در خدمت کیست؟
آگاهی بخش است؟
زنگ خطری را به صدا در می‌اورد؟
از کدام جامعه سخن می‌برد؟
جامعه هدف کیست؟
زنان؟
مردان؟
نسل آینده؟
راهکاری ارائه می‌کند؟
اصلا متن رئال است یا سورئال؟
چه ارزشی را دنبال می‌کند؟
نقدی در نظر دارد؟
اگر برای این نمایش میخواستیم در شروع کار بیان مسئله ای مطرح کنیم آن چه بود؟
نمایشی برای زنان ناآگاه و مردانی هواسران؟
نمایشی در باب رهایی و هوس بدون آگاهی؟
فرضیه و ادبیات آن از کجا نشات میگرفت؟
مشتریان رمال و کف بین؟
توده نرمال جامعه؟
مهمتر از همه چیز چه کسی باید با این متن همذات پنداری کند و آن را درک کند؟
هرمنوتیک و تاویل گرایی در عصر حاضر، درک را مسری کاملا پیچیده تعریف می‌کند که کوچک شمردن و نادیده گرفتن آن شکل تغییریافته‌ای از درک را پدید می‌آورد که پیدایش و ماهیت زندگی کنونی در آن پوشیده و مستور جلوه می‌کند.
در این روند افزایش معانی صورت می‌‌‌پذیرد. اولین و ابتدایی‌ترین مرحله درک هر موضوعی دریافت و برابرسازی یا سیمولیشن آن است. مرحله دوم تشریح، تعمیم تیپ ها و گونه ها و پیدا کردن ویژگی‌های مشترک است. سومین مرحله پیدا کردن صفات و خصوصیات خاص و منحصرسازی است. و مرحله چهارم پی بردن به منابع، اهداف، انگیزه‌ها و دلایل روند درک آن پدیده یا روایت نمایشی است.
نمایش و اجرا به مثابه اثر تکمیل‌یافته‌ای از هنر تیاتر، پس از اجرا تنها در خاطر بیننده، آن هم به طور مشروط وجود خواهد داشت و بیننده می‌تواند ساختار معنایی آن را در نتیجه انعکاس و بازتاب نهایی بازسازی کند.
این انعکاس تجربه بزرگی است که در جریان دریافت، درک، شکل‌گیری مفهوم و گسترش آن ایجاد می‌شود و دقیقاً در جریان اجرای پرده‌های نمایش با کثرت میکرومتن‌های پی‌درپی، پیوستار آن و از نظر منطقی وابسته به هم، پدید می‌آید. ژانر، فرم و کل محتوای نمایش را، همچون هر متن ادبی دیگر، نمی‌توان خارج از فرآیند شناخت و فهم درک کرد و تاویل گرایی نمایش دقیقاً همین مسئله را مورد هدف و شناخت قرار می‌دهد.
به دلیل جبر مطالعاتی و حرفه شغلی بسیاری از زنان و مردان را مورد مطالعه قرار دادم و از تجربیات دیگران نیز بسیار استفاده کردم اما تا به امروز چنین گروهی را تجربه نکرده بودم.....
انسانهایی پوچ و تهی از هرگونه معنا و دانش، بشری که میبایست زیر ساختار تجویزی فقط له شود.
من کاملا درک میکنم که با یک نمایش سروکار دارم اما این اسلایس غیر واقعی به مدد چه کسی می‌آید، مخصوصا بعد از رخدادهای معاصر.
این متن ضد تغییر است، این متن درمانده در منجلاب سنت است، این متن نه تنها ضد زن است بلکه ضد مرد هم هست، ضد زندگی است، نرینگی، ماده‌گی و معیشت نمایش برای من به هیچ عنوان نه معنایی داشت و نه کمکی به حل آن می‌کرد، زنان برعلیه زنان، مردان بر علیه زنان، زنان بر علیه مردان، هیچکدام سخنی از این واقعیت امروز ما نداشت.مردسالاری به مثابه تقابل خنگ سالاری زنان و از طرفی مردانگی مرد در تقابل تسلیم بودن زنان فرض شده. و باز هم مردانی مانند اشکان که به صغیر و کبیر رحم نمی‌کنند و پس در نهایت چه باید کرد؟
نمایش به مفهوم پژوهش جدید من خواجه‌گان معاصر کمک کرد اما نمیدانم، این تیاتر این هنر مردمی چه کمکی به برون رفت مشکلات زنان و صد البته مردان سرزمینم‌کرد.
نمایش به زعم‌من هیچ کمکی به Matriarchy میکند و نه به masculism نه کمکی به مادرسری می‌کند نه به پدرسری، نه فمینیستی است نه ضد آن. متن نمایش به نظرم نه نقدی دارد نه آگاهی روا می‌دارد، تنها ارعابی به زنان و مردان روا می‌دارد.
گروه نمایش عزیز، ممنون که سعی کردید مسئله و یا دغدغه‌ای را بیان کنید اما متن هیچ بیان مسئله درستی ندارد و هیچ کمکی به شرایط اجتماعی و مدنی مردمان سرزمینم ندارد، اگر فقط قصد اوقات فراغت و فعالیت مالی است شاید نمایش موفق بوده اما دغدغه مند نیست و یا اصول دغدغه مندی را ندارد نه در بیان در نتیجه.
به هرروی من بابت زحمات گروه اجرا قدردانم، امیدوارم از فرصت ها و پتانسل ها بهره بهتری گرفته شود.
امتیاز با احترام فراوان ⭐️
ممنون واقعا👏👏
احساس میکنم یکم از غمناکی دلم بابت این نمایش کم شد...
چه جمله خوبی گفتید: ... مخصوصا بعد از رخدادهای اخیر...
سپاسگذارم بابت متن زیباتون
مرتضی تقی‌وند
سپاسگذارم بابت متن زیباتون
ارادتمندم جناب مرتضی گرامی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید