در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | غلامرضا فولادوند فولادوند درباره نمایش زندگی در تئاتر: چیست که زمان بدرود ما را با صحنه تعیین می کند؟ آیا دوام ما بر جریده صح
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:43:55
چیست که زمان بدرود ما را با صحنه تعیین می کند؟ آیا دوام ما بر جریده صحنه، از اصرار ما بر استمرار این حضور است یا جبر تقاضا و سلسله مراتب خشن حاکم بر آن؟
این که در خط پایان ، همه در برابر تماشاگر و جبر تقاضا به یکسانیِ تمام کرنش می کنند، تلخی از دست دادن مزیت در کانون بودن را کم نخواهد کرد.
تئاتر روابط ادیپال وارونه ی دو شخصیت رابرت- پدر( احسان حسینخانی) و جان-پسر(آرمین بهزادی نیا) را پشت و روی صحنه به تصویر می کشد. (موقعیت ادیپالی که درتاریخ و فرهنگ پدرسالار ما به خشونت تام و تمام علیه هرچیز نو و تازه ای سوق می یابد). اما در زندگی در تئاتر، رابرت به سیاق بازنده های همینگوی مسیحی می شود و برای جلوگیری از هزیمت کامل سمبل کهنه، به ریسمان اخلاقیات و منش چنگ می زند. بی ثمر و بی خبر از جبر قطعی تقاضا.
پس از صحنه سنجاق کوبی جان و عیان شدن زشتی های بدن رابرت او از بهشت در کانون بودن اخراج می شود و طرفه آنکه بلافاصله جان در پرده بعدی آلبرت را به جرم در اختیار گرفتن همسر خود می کشد.
رابرت می کوشد با کنترل جزئیات، کمی احساس عاملیت را به خود برگرداند، این کوشش به جایی نمی رسد و او بالاخره می فهمد که دهه اش گذشته است و پس از تجربه خشم و نومیدی و میگساری جوری صحنه را ترک می کند ، که گویی او را برای وداع آفریده ... دیدن ادامه ›› بودند.
این سیر ادیپال در نهایت به ایجاد نوعی منش و رواداری در جان و در پایان نمایش ختم می شود ، که بیننده در می یابد که شاید این پاسخی مناسبتر به جبر تقاضا باشد و باز خواهد اندیشید که لحظه بدرود هر یک از ما با صحنه کی فرا خواهد رسید؟ و آیا به راستی زندگی به کسی قدر خواهد نهاد؟
از دیدن نمایش لذت بردم. کاملا شرافتمندانه و بی هیاهو و ادا و اطوار.
دست مریزاد به احسان حسیخانی و تیم همراهش.
بسیار ممنونم از قلم شما بابت این مقدار دقت و نکته سنجی🙏
استاد عزیز منت بر سرما گذاشتین...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید