در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسین چیانی: چند شب پیش به تماشای نمایش شهربازی نشستیم. در ابتدا عرض کنم دلیل این
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:33:57
چند شب پیش به تماشای نمایش شهربازی نشستیم.
در ابتدا عرض کنم دلیل این که نظرم رو در دیوار خودم می‌نویسم و نه در صفحه این نمایش، هاید کردن پیام‌ها و بررسی پیش از انتشار توسط عوامل محترم این اجراست!!! از همین تریبون این اقدام ناشایست رو محکوم می‌کنم!
برسیم به خود نمایش. پیش از دیدن نمایش به دلیل نقدهای منفی برخی دوستان عزیزم، با انتظار بسیار پایینی وارد سالن شده بودم. اما چیزی که باهاش مواجه شدم کمی متفاوت بود با اون انتظاری که داشتم و به صورت کلی این کار رو اثری قابل قبول دیدم. از اینجا به بعد متن، تماما حاوی اسپویله. مراقب باشید.



نمایش شهربازی اثری فرمال و سمبلیک بود. در ابتدا با بچه‌ای به نام ماری در شهربازی متروکه مواجه می‌شیم که پدر و مادرش رو گم کرده. این بچه ... دیدن ادامه ›› می‌تونه به مثابه انسانی باشه که در جهان مدرن، سرگردان رها شده. ویژگی بارز بچه اینه که یه زمینه ذهنی خالی از هرچیزی از جنس خیر یا شر داره. در ادامه، این بچه با افرادی آشنا می‌شه که ظاهرا قصد کمک به بچه در راستای پیدا کردن پدر و مادرش (به مثابه هویت) رو دارن. کمی جلوتر، بچه خودش رو با بچه‌های دیگه‌ای با گریم‌های متفاوت و معنادار، مشغول بازی با بچه مذکور می‌بینیم. این گریم‌ها و رنگ‌ها به کاراکتر بچه‌ها استقلال مکانی و هویتی می‌بخشه. در ادامه با ورود نوید محمدزاده در قامت گرگ، می‌بینیم که غالب این افراد، به نوعی فرزند یا فرزندخوانده این گرگ می‌شن. اگه بپذیریم که اون یک بچه که گوسفند بوده و نه گرگ، ارجاعی به بره خدا در انجیل یوحنا باشه، می‌تونیم به گرگ، به نمادی از مسئله شر نگاه کرد. داستان وقتی جالب می‌شه که این گرگ‌ها برای تفریح خودشون اون بره رو شکنجه می‌کنن در این شهربازی. شکنجه‌ای که برای گرگ‌ها فقط یه سرگرمی سادس. مسئله شر اینجا پررنگ‌تر می‌شه انگار.
نکته جالب کار اینه که ماری در ادامه تفاوتی با بچه‌های دیگه در سرنوشت نخواهد داشت و همراه می‌شه با موج گرگ شدن‌ها. این خیلی نکته مهمیه که کار قرار نیست یک قهرمان و یک شخصیت متمایز رو به نمایش بگذاره. چرا که اون بچه نمادی از عادی‌ترین افراد یه جامعه می‌تونه باشه و نه افرادی متمایز که خلاف جهت حرکت می‌کنه.
در جایی از ابتدای کار هم شاهد هستیم که همه اون افرادی که قصد کمک به بچه رو دارن، نامی مشابه با اسامی خانواده ماری دارن. این می‌تونه نشونه‌ای باشه از این که مجموع تمام این اتفاقات می‌تونه در غالب جامعه کوچیک اطراف ما شکل بگیره.
نمایش محتوای خوبی داشت اما در اجرا کمی لنگ می‌زد. به عنوان نمایشی "نسبتا" آوانگارد، نمایش قابل قبولی بود اما در بخش اجرا جای کار بیشتری داشت. کار در محتوا پست‌مدرن طلقی می‌شه، به دلیل این که مسئله اصلی پست‌مدرنیسم، سرگردانی و ملال انسان در جامعه مدرنه و اعتراضش به این مسئله. اما در فرم کار و المان‌ها، چندان کار رو نمی‌شه پست‌مدرن تلقی کرد.
کار به لحاظ فنی و تکنیکی خوب بود. نورپردازی به درستی انجام شده بود. استفاده از نورهای رنگارنگ در دنیای بی‌رنگ و دارکی که نمایش نشون می‌داد، تناقض جالبی خلق کرده بود، تابیده شدن نوری شدید به سمت مخاطب می‌تونست تلنگری باشه که هر مخاطبی می‌تونه در جایگاه این کاراکترها (بچه، گرگ و...) قرار بگیره. طراحی صحنه چشم‌نواز بود و البته متناسب با کار. ایده استفاده از آیینه‌ها ایده خوبی بود. کف صحنه به شکل صفحه شطرنج بود که متناسب با محتوای اثر بود. طراحی حرکت‌ها کمی جای بهتر شدن داشت. در چنین نمایشی که اجرایی فرم رو انتخاب کرده، ضعف طراحی حرکت بهتر به چشم میومد و کمی توی ذوق می‌زد. طراحی لباس هم به نظر من از نقاط قوت کار بود.
در اواخر کار شعری از محمد مساوات عزیز خونده شد. شعر، شعر زیبایی بود اما مناسب کار نبود؛ به این علت که داشت کل داستان کار رو به صورت خلاصه و جمع و جور به مخاطب تحویل می‌داد. خب اگه در چنین نمایشی قراره مخاطب به کنکاش و چالش کشیده بشه، پس چنین لقمه آماده‌ای وصله ناجوره. در همین شعر البته اشاره‌ای به بحث زمان می‌کنه (با عباراتی مثل اکنون، گذشته، ششصد سال و...) که نشون می‌ده دغدغه محتوای کار، در هر زمانی از زیست بشر وجود داشته، ولو به شکل‌های متفاوت. به جز این نکته، بقیه شعر زیبا اما همون وصله ناجوریه که خدمتتون عرض کردم.
مونولوگی که در انتهای نمایش توسط بچه ادا می‌شه هم جالب توجه بود و دیدگاه متفاوتی از اسم نمایش (شهربازی) می‌ده.
کار در کل کار قابل قبولی بود، بد نبود اما جای کار زیادی برای بهتر شدن داشت. به امید آن که عوامل اجرا هم دست از هاید کردن نظرها بردارن! خیلی ممنونم از عوامل کار.
اول ازتون ممنونم که برامون نوشتید
دوم اینکه آقای چیانی بخشی که متوجه شباهت اسم ها با افراد خانواده ماری میشیم‌ رو به یاد ندارم،میشه توضیح بدید؟
نرگس رضوی
اول ازتون ممنونم که برامون نوشتید دوم اینکه آقای چیانی بخشی که متوجه شباهت اسم ها با افراد خانواده ماری میشیم‌ رو به یاد ندارم،میشه توضیح بدید؟
ببینید وقتی که افراد مختلفی پیدا می‌شن که می‌خوان به ماری کمک کنن برای پیدا شدن خونوادش، همدیگه رو با اسامی مشابه اسامی خانواده ماری صدا می‌کنن اگه خاطرتون باشه.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید