درود و خسته نباشید عرض میکنم خدمت تمامی عوامل نمایش《 جشنواره الفبا》
متن نمایشنامه فوق العاده بود. کار دارای پِی رنگ، مسیر و هدف قابل تعمقی بود. و بسیار زیبا و شیرین روایت شده.
با وجود اینکه داستان ۱۱ روایت مختلف داشت، اما پیوستگی کار و ریزه کاری ها دقیق و یکپارچه بودند.
در طول مسیری که این داستان منو با خودش به اعماق ادبیات و فرهنگ بومی میبرد، گاهی باهاش خندیدم، گاهی گریستم و گاهی ام به فکر فروع رفتم. نشخوار ذهنی خوبی این اثر برای بنده داشت.
در کل متنی که جناب هاشمی بنویسند، بد از آب درنمیاد.
تمامی بازیگرا حرفه ای بودند، هرکس کار خودش را بلد بود. چون هم کارگردان و هم بازیگردان اثر بخوبی توانسته بودند از بازیگرا بازی بگیرند، و بنده شاهد ادا بازی بروی صحنه نبودم، تمامی هنروران بروی صحنه، نقش هایشان را زندگی کردند.
طراحی لباس ها زیبا بود و با منطق داستان یکی بود. کار بسیار
... دیدن ادامه ››
سنگین بود چون تکثر بازیگر داشت و یازده اپیزود مختلف( یازده پرده) و هر اپیزود دکور مخصوص به خودش را داشت. و مدام هم دکور و هم بازیگران تغییر می کردند. انقدر کار خوب مدیریت شده بود و متن یکدست بود، با وجو تغییر اپیزودها مخاطب تغییری در روند روایت داستان احساس نمیکرد.
موسیقی متن ها خوب انتخاب شده بود.
در اینجا نظراتمو در مورد اپیزودها بیان میکنم:
۱.اپیزود اول:
برای اولین بار شاهد این بودم که یک نمایشی، دعوت کنندگی داشت. در سالن پیش از ورود، این اثر برای مخاطب خود معرکه گرفت و همه رو به دور خود جمع کرد، و مخاطب را از همان ابتدا با خود درگیر داستان کرد. در این بخش حرف (ژ) روایتگر داستان بود، حرفی که در زبان پارسی و فرانسوی به زیبایی استفاده می شود و زبان عربی فاقد این حرف. و اشاره به کمبود آب در مناطق جنوبی داشت.
تنها ایراد این بخش نوع پوشش فرد عرب زبان بود، که معرف این قوم بود، اما نوع و فرم چفیه ای که بسر داشت مخصوص اقوام کُرد بود نه عرب.
[روایت این بخش توسط بازیگر مرد]
۲.اپیزود دوم:
در این بخش حرف (ب) روایتگر این قسمت بود. و بازیگر نقش بهار بانو بسیار مسلط به متن بود و اکتهای بجا و خوبی داشت. این بخش اشاره به برخی از مناطق ایران داشت که مرد سالاری است و زن دستاویز امیال مردهاست.
تنها ایراد این بخش، حضور دختر جوانی بود که بروی صندلی نشسته بود نه اکتی داشت و نه دیالوگی، الکی گوشه ای از صحنه نشسته بود، بود و نبود این فرد هیچ خِللی در کار ایجاد نمی کرد.
[این بخش فاقد بازیگر مرد بود، فقط صدای مرد در پس زمینه داستان بود.] متن این بخش خوب بود.
۳.اپیزود سوم:
در این بخش حرف (د) روایتگر داستان بود. این بخش اشاره به ابراز علاقه کردن به معشوق را داشت.
" کسی رو که دوستش داری بهش بگو"
[این بخش فاقد حضور مرد بود]
متن و دکور این بخش خوب بود.
۴.اپیزود چهارم:
روایتگر این بخش حرف(م) بود.
اشاره به تهاجم فرهنگی و سینما داشت.
[حضور مرد اما بی کلام]
۵.اپیزود پنجم:
حرف (چ) روایتگر این بخش بود.
اشاره به محاصره ی اقتصاد ایران و دنیا توسط کشور چین را داشت.
[ حضور مرد در این پرده، بالاخره حرف زد اما کوتاه و سازی نواخت] متن و طراحی لباس این بخش تقریبا خوب بود.
۶.اپیزود ششم:
حرف (خ) روایتگر این بخش بود.
متن این بخش عالی بود.
بخش خوابگاه که نمادی از اسارت و نبود آزادی بود.
[فاقد حضور مرد]
۷.اپیزود هفتم:
این بخش حرف(پ) روایتگر داستان بود. و اشاره به نگهبانی و حراست از محیط زیست و شکار بی رویه داشت.
[مرگ مرد]
۸.اپیزود هشتم:
در این بخش حرف (ر) روایتگر داستان بود.
اشاره به رسانه های پیام رسان مثل روزنامه های زرد داشت.
طراحی دکور و طراحی لباس های این بخش عالی بود.
[ حضور تکثر مردان در این صحنه، و محوریت داستان این بخش مرد بود، بیکاری و اخراج مرد از کار]
۹.اپیزود نهم:
مجدداً حرف (خ) روایتگر داستان شد.
اشاره به فقر و فحشا داشت.
[حضور مرد، نماد حکومت]
۱۰.اپیزود دهم:
در این بخش حرف (ش) روایتگر داستان بود.
اشاره به مشکل کم آبی یا بی آبی در سیستان را داشت.
[مرگ مرد و مردی در قالب حکومت]
۱۱.اپیزود یازدهم:
روایتگر داستان انتهایی حرف (ک) بود.
اشاره بی ایثار و از خود گذشتگی داشت.
[فاقد حضور مرد، شهادت]
طراحی لباس این بخش عالی بود.
روایتی عاشقانه از معشوقی شهید.
در نهایت در اپیزود یازده به رستگاری و صعود به آسمان میرسیدی. (رستگاری در ایستگاه یازدهم).
هر کدام از اپیزودها یک تابلوی نقاشی منحصر به فرد بود. و نشانه شناسی با حروف در متن.
این اثر بیشتر شبیه قطار بود، هر اپیزود واگنی بود که با خود داستانی را حمل میکرد.
واقعا کار فوق العاده سختی بود، خسته نباشید عرض میکنم خدمت بانو گلاب آدینه بابت خلق این اثر.
تمامی انتظارات را برآورده کردید، دقیقا همان انتظاری که از شما و جناب هاشمی داشتم برآورده کردید.
به نقدهای پوچ و بی اساس برخی نا آگاه و بیگانه با هنر توجه نکنید، شخصی که شناختی از هنر، تئاتر و ادبیات ندارد، ارزش کار شما را متوجه نمیشود.
کسی که آثار تخته حوضی دیده است، این اثر برایش لقمه ای بزرگ محسبوب میشود و درکی از فهم این اثر را نخواهد داشت.
امروز این اثر یه هدیه ای دیگر برایم به ارمغان آورد و آن دیدن این اثر در کنار استاد حبیب رضایی عزیز بود که حضور بنده کنار ایشون بعد ۲۰ سال بیشتر شبیه تابلویی سورئال بود.
به امید روزهای شاد برای شما هنرمندان
مانا باشید.🙏