در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهدیه سلیمانی درباره نمایش امشب به صرف بورش و خون: به نظر میرسید تلاش خوبی پشت متنه اما در سلیقه من نبود. شکاف نسبتا عمیق
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:37:01
به نظر میرسید تلاش خوبی پشت متنه اما در سلیقه من نبود. شکاف نسبتا عمیقی بین ادبیات روس و ایرانی و توصیفاتشون از آدمها، خیانت، عشق و نفرت وجود داره. به همین علت در دید من اجرا به شکل وصله پینه‌ای درآمده بود از داستانی روسی که در قالب نثر ایرانی هویت مستقل خودش رو گم کرده بود.
شیفت احساسات ماهرانه انجام میشد، نگاه نافذ خانم نقوی رو هنوز در برخی صحنه‌ها واضح به یاد میارم؛ اما نتونستم با کاراکتر آقای ابر ارتباط مناسبی برقرار کنم که فکر میکنم دلیل اصلیش همین معلق بودن بین این دو اقلیم ادبیاتی باشه. از طرفی فکر میکنم چنین مونودرام‌هایی که فشار و‌ تنش بسیاری بر تک بازیگر خودشون میذارن، پس از چند ماه متوالی اجرا رفتن به راحتی پتانسیل این رو دارند که بازیگر رو خسته کنن و کیفیت اجرا دیگه نتونه مخاطب رو مثل روزهای اول بر روی صحنه میخکوب کنه.
در هر صورت پر واضح بود که زحمت زیادی پشت و بر روی صحنه در حال کشیده شدنه، از اجرا تا خلاقیت‌های به کار رفته در اون، از دکور و نور گرفته تا موزیک و لباسها.
ممنونم از همه عوامل محترم و شریف و تشکر ویژه از آقای ابر که با تذکرات به جا نظم رو به سالن و مخاطبین بازگردوندن، مانا باشید.

پ.ن: اجرا با حدود ۱۵ دقیقه تاخیر شروع شد و ۷۵ دقیقه بود. اجرا برای من ۳.۵ بود، ۴ تقدیم کردم.
بعد از نمایش کتاب نازنین رو خوندم
نقدها در New Yorker. و سایر منابع خارجی رو بررسی کردم
اسم اصلی کتاب و بررسی زمانی که نویسنده مشغول نوشتن کتاب بوده ( منظورم عصر ان زمان است )
بنظرم اتفاقا نمایش فوق العاده تونسته بود ترکیب درستی از پیام نویسنده در آن زمان و عصر حاضر و اهداف نویسنده را به شیوه ای نوین برساند....

جذاب ترین برداشتی که داشتم این بود که راوی سعی میکنه با روایت کردنش وجدان خودش را قانع کند که تقصیر نداشته ( خدمتکار) و در پایان ... دیدن ادامه ›› هم مردم و خود نازنین را مقصر جلوه میدهد و پس از پیروزی رقص شادمانی میکند و با وجدانش سیگاری هم می کشد چون او را هم قانع کرده .... ( البته خیلی برداشت و پیام های متفاوتی دیگری هم میشه گفت ولی این رو بیشتر از همه دوست دارم )

پ.ن :‌ تذکرات صابر ابر هم بخشی از نمایش بودند 🙂



محمدرضا اریان
خب من فکر کردم نظرتون روی اسم نازنین بود چون اسامی دیگه فقط ستوان هست که اشاره کردید و باز من حس اینکه ایرانیزه بشه بهم دست نمیده در اسم ستوان اونم در نمایش اینچنین باز من فکر میکنم این داستان ...
خب منم نگفتم این نمایشنامه اقتباس نبود! شما فرمودید میشه نویسنده در اقتباس هر قسمتی رو که خواست اضافه و کم کنه که بنده عرض کردم خیر و لازمه در چهارچوب‌های کلی به متن اصلی وفادار باشه.
به نظر میرسه این گفتگو بیشتر از اینکه بر پایه کسب دانش از یکدیگر باشه تعریف شده تا شما طرف صحبتتون رو تسلیم نظراتتون کنید، عرایض و سلایق بنده همین بود که قید کردم و همچنان هم نظرم اینه که داستان ۸۰-۹۰ درصد عینا متن روسی بود و اون ۱۰ درصد مابقی خیلی به سبک و سیاق باقی متن نزدیک نبود. اجرا همچنان واسم ۳.۵-۴ هست(که واقعا نمره کمی هم نیست!) و همچنان معتقدم زحمت زیادی کشیده بودند و جزو قوی‌ترین مونولوگهایی بود که تا به امروز دیدم.
والسلام :)
مهدیه سلیمانی
خب منم نگفتم این نمایشنامه اقتباس نبود! شما فرمودید میشه نویسنده در اقتباس هر قسمتی رو که خواست اضافه و کم کنه که بنده عرض کردم خیر و لازمه در چهارچوب‌های کلی به متن اصلی وفادار باشه. به نظر ...
من نگفتم در اقتباس نویسنده میتونه هر قسمتی رو اضافه یا کم کنه
من گفتم :‌ " البته که اقتباس میتونه این موارد رو اضافه یا کم کنه و لزومی نداره به متن اصلی وفادار باشه " که دقیقا هم این موارد همان طنز قصه بود که قبل از این جمله اشاره کردم .

اتفاقا اصلا من قصد ندارم شما نظراتتون رو عوض کنید یا حرف من را بپذیرید... من نسبت به نظرات شما نقد وارد میکنم یا نظراتم رو میگم همان طور که شما نظر من را نقد میکنید و من یه چیزی یاد میگیرم از شما

همیشه از نقد و تبادل نظر ممکن چیزهای ریزی یاد بگیریم یا دیگران بخونن ... دیدن ادامه ›› و نکته ای براشون جذاب باشه

توی همین تبادل نظر کوتاه هم من از شما و نقطه نظرتان به نمایش هم چیزهایی یاد گرفتم و هم لذت بردم که از زاویه دید شما هم نگاه کردم به نمایش و جذاب بود.

موفق باشید
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید