دیشب این نمایش و دیدم بعضی جاها حس کردم داره خستم میکنه بعضی جاها اشک ریختم *البته که شاید دلم از جای دیگه پر بود * خندیدم ولی نه خیلی زیاد .... یک چیز فقط داشت ما همه ی ما سردرگمیم نمیدونیم داریم چیکار میکنیم یا اگر میدونیم دقیقا نمیدونیم کارمون درسته یا نه ... جایی از نمایش گفته شد نرفتم به آرزوم برسم چون ترسیدم از اینکه به آرزوم برسم ... ما ها واقعا نمیدونیم چی میخوایم