در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عرفان ضرغامی درباره نمایش ماهرخ: به نظرم‌ ماهرخ، ایراد دارد: دیر شروع میشود و دیر تمام میشود. (تایمی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:06:49
به نظرم‌ ماهرخ، ایراد دارد: دیر شروع میشود و دیر تمام میشود.

(تایمینگ کلی اثر و اجزای درونی نمایشنامه متناسب نیست. ماهرخ نمایشی کش دارست که ... دیدن ادامه ›› سه بخش مقدمه و گره افکنی و فرودش مطول تر از اوج آن است)
پیرنگ ضعیف و سست آن، نوعی پراکندگی و خامی ملال آور را بر تمام اثر
گردافشانی میکند. ریتم کار بسیار نوسان دارد. رد پای مقلدانه طنز فین جین هم در آن مشهودست و این تقلید از اصالت نمایش می کاهد. کار، تنها چند موقعیت خنده معدود میسازد و بازی دلچسبی در قالب خرده روایت با قصه لیلی و مجنون دارد و موسیقی و صدای خوب زن و دیگر هیچ.
ضمنا خیام کجا غور و فحصی در ابواب فقه و تفسیر و تأویل داشته است که تاریخ از آن بی خبر مانده است؟! این را دیگر از کجا درآورده اید؟
به علاوه، کجای تاریخ، خیام خود را شاگرد ابوعلی سینا دانسته است؟
خیام کجا و ابن سینا کجا! تنها کمی اطلاعات تاریخی و ادبی به ما می گوید منش و بینش خیام، فرسنگ ها با امثال ابن سینا فاصله دارد و این دو هیچگونه نسبت و خویشاوندی فکری با یکدیگر ندارند. چه رسد به تحمیل صفت شاگرد و استاد! آن هم شاگردی خیام و استادی ابن سینا!
به نظرم تحریف آشکار شخصیت خیام از نقاط منفی کارست. (اساسا اپیزود خیام اضافه است. حالا گیریم که نقل لیلی و مجنون مناسبتش حضور کاراکتر نظامی و نقل داستان شیخ صنعان، حضور عطار در کمای عزیزاله مشعوف بود؛ خیام این وسط چه میگوید؟ صرفا حلقه اتصال می‌خوارگی شیخ صنعان بر اثر عشق دختر ترسا، مناسبت ورود خیام به صحنه نمایش است که روشن است، چقدر این پیرنگ سست و دم دستی است.)

در پایان، آوردن چند دختر کم سن و سال قد و نیم قد به روی صحنه و دادن نقش حورالعین به آنان و خنده گرفتن از تماشاگر به واسطه شوخی های نازل جنسی سایر کاراکترها با ایشان، بسیار کار سخیف و زننده ای بود و واقعا جای تأسف دارد. (از pop culture به خاطر همین نگاه ها بیزارم.)


دوست عزیز
من هم‌ این نمایش را دوبار دیده‌ام. با کش‌دار بودن بعضی صحنه‌ها با شما موافقم اما در مورد خیام باید نکاتی را عرض کنم.
با یک جستجوی ساده در مورد خیام متوجه می‌شوید که خیام تحت تاثیر ابن سینا بوده است. (حتی در ویکی‌پدیا هم به این اشاره شده است)
لقب خیام حجة‌الحق است و در ابتدای نمایش هم سینا خود را حجةالحق می‌نامد. که عزیز می‌پرسد تویی سینا؟ که خیام جواب می‌دهد من خود را شاگرد ابن سینا می‌دانم ( امیدوارم دیالوگ‌ها را درست گفته باشم). خیام فیلسوف بود و بسیاری علوم دیگر سرآمد بود و در نمایش عنوان می‌شود که حیف مرا فقط به رباعی می‌شناسند
اتفاقا ورود خیام به نوعی مانیفست نویسنده است. که کوزه‌ای می‌دهد و او را دردو راهی انتخاب شیخ صنعان مختار با مجبور ... دیدن ادامه ›› قرار می‌دهد.
در مورد ریتم نمایش با شما هم نظر هستم.
در مورد حوری‌ها و‌شوخیهای بزرگان به نظرم پارودی اتفاق می‌افتد که فی‌نفسه بد نیست ولی گاهی افسار از دست کارگردان رها می‌شود و‌شوخی‌ها بیش‌تر از حد می‌شود. البته این اجرا با اجراهای اوایل تفاوت داشت و صحنه‌ دشت و خوک طور دیگری بود که نظرم این بهتر بود.
عرفان ضرغامی
دوست عزیز اگر منبع شما چهارتا جمله ویکی پدیاست که تازه در ادامه بحث در همانجا اصل موضوع مورد تشکیک و تردید عقلایی قرار گرفته که حرفی نمی ماند اما اگر میخواهید با روش علمی درست و از مأخذهای معتبر ...
یادمون نره نمایش هست
نه تاریخ و واقعیت و …..
و قید کردیم این نمایش ایده و ذهنیت شخصی نویسنده هست
سپاس از نظرات کاملا شخصی شما 🙏🏻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید