به نظرم ماهرخ، ایراد دارد: دیر شروع میشود و دیر تمام میشود.
(تایمینگ کلی اثر و اجزای درونی نمایشنامه متناسب نیست. ماهرخ نمایشی کش دارست که
... دیدن ادامه ››
سه بخش مقدمه و گره افکنی و فرودش مطول تر از اوج آن است)
پیرنگ ضعیف و سست آن، نوعی پراکندگی و خامی ملال آور را بر تمام اثر
گردافشانی میکند. ریتم کار بسیار نوسان دارد. رد پای مقلدانه طنز فین جین هم در آن مشهودست و این تقلید از اصالت نمایش می کاهد. کار، تنها چند موقعیت خنده معدود میسازد و بازی دلچسبی در قالب خرده روایت با قصه لیلی و مجنون دارد و موسیقی و صدای خوب زن و دیگر هیچ.
ضمنا خیام کجا غور و فحصی در ابواب فقه و تفسیر و تأویل داشته است که تاریخ از آن بی خبر مانده است؟! این را دیگر از کجا درآورده اید؟
به علاوه، کجای تاریخ، خیام خود را شاگرد ابوعلی سینا دانسته است؟
خیام کجا و ابن سینا کجا! تنها کمی اطلاعات تاریخی و ادبی به ما می گوید منش و بینش خیام، فرسنگ ها با امثال ابن سینا فاصله دارد و این دو هیچگونه نسبت و خویشاوندی فکری با یکدیگر ندارند. چه رسد به تحمیل صفت شاگرد و استاد! آن هم شاگردی خیام و استادی ابن سینا!
به نظرم تحریف آشکار شخصیت خیام از نقاط منفی کارست. (اساسا اپیزود خیام اضافه است. حالا گیریم که نقل لیلی و مجنون مناسبتش حضور کاراکتر نظامی و نقل داستان شیخ صنعان، حضور عطار در کمای عزیزاله مشعوف بود؛ خیام این وسط چه میگوید؟ صرفا حلقه اتصال میخوارگی شیخ صنعان بر اثر عشق دختر ترسا، مناسبت ورود خیام به صحنه نمایش است که روشن است، چقدر این پیرنگ سست و دم دستی است.)
در پایان، آوردن چند دختر کم سن و سال قد و نیم قد به روی صحنه و دادن نقش حورالعین به آنان و خنده گرفتن از تماشاگر به واسطه شوخی های نازل جنسی سایر کاراکترها با ایشان، بسیار کار سخیف و زننده ای بود و واقعا جای تأسف دارد. (از pop culture به خاطر همین نگاه ها بیزارم.)