در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیلوفر ثانی درباره نمایش سه نمایشنامه از محمد مساوات: نگاهی به سه نمایشنامه از محمد مساوات / سجاد تابش منتشر در روزنامه ساز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:11:46
نگاهی به سه نمایشنامه از محمد مساوات / سجاد تابش
منتشر در روزنامه سازندگی پنجشنبه 13 دی 1403
نیلوفر ثانی
"مواجهه با امر اخلاقی"
سجاد ... دیدن ادامه ›› تابش بعد از آخرین کار کارگردانی خود با نمایش"مختومه" که دو سالی از آن می‎گذرد، با سه نمایشنامه کوتاه از محمد مساوات بر صحنه آمده که فضای مینیمالی دارد. " اتاق کثیف، چمدان و مترجم" سه اپیزود این اجرا هستند.
هر اپیزود مستقل بوده و حول یک اتفاق پیش می‌رود. اما آنچه در هر سه بخش مشترک است، ماهیت برخورد اخلاقی و یا غیراخلاقی‎ با مسائل است، که از زوایای دیگری به آن پرداخته می‌شود. زوایایی که در عین آنکه مسئله اخلاقی مورد نظر را با جدیت مطرح می‌کند اما با چرخشی از زوایای دیگر آن را نقض می‌کند. اساس هر متن مبتنی بر نگاهی انسانی به شرایطی‌ست که افراد در آن موقعیت، ناگزیر باید انتخابی داشته باشند. این انتخاب، گره مستقیمی به یک وضعیت اخلاقی خورده که تخطی از آن می‌تواند درهمان ذهنیت پیش‌فرض و نهادینه شده در هر فرد، غیراخلاقی تفسیر شود اما متن و اجرا تلاش دارد مخاطب را در زوایه ی دیگر قرار دهد تا بتواند موقعیت را اینبار با چشم ناظر ببیند و قضاوت و مواجهه‌ای متفاوت داشته باشد.مواجهه‌ای که چه بسا می‌تواند کاملا در جهت خلاف عرف و تفسیر معمول، قرار بگیرد.
محمد مساوات با تکیه بر رخدادهایی روزمره که در زیست افراد شاید به وفور در اشکال و ابعاد متنوع رخ می‌دهد، مبنای ایده خود را بنا نهاده و قصه خود را روایت می‌کند و سجاد تابش به عنوان کارگردان، تلاش دارد این ابعاد را به ویژه با تمرکز بر بازیگران و جزئیات حرکات و بدنمندی آنان در اجرا نیز محقق کند. استفاده از بازیگرانی کاربلد و حرفه‌ای و طراحی صحنه کمینه، در بلک باکس شماره 2 و جمع و جور مجموعه لبخند، میزانسن‌هایی نزدیک و همگرا و در فاصله اندک با تماشاگران، موید این هدف بوده است.
اپیزودها روایتی انسانی و امروزی دارند. وقایع هر چند تاریخی ندارند اما می‌تواند در همین زمانه اکنون رخ داده باشند. و احتمالا هر کدام بارها و بارها در حال وقوعند و این پیوند همانی با مخاطبان برقرار شود.
اپیزود اول / اتاق کثیف : پرستاری در اتاق پسماندهای عفونی بیمارستانی پناه برده و از خطای پزشکی که از او سرزده و مسئولیت حرفه‌ای که می‌تواند تبعات زیادی برایش داشته باشد، نگران است همکار او بدنبال او تا آنجا آمده و درباره آن اتفاق گفتگو می‎کنند. نوزادی جابجا شده و بجای نوزاد دیگری که مرده بدنیا آمده به مادرش تحویل داده‌اند و به مادر نوزاد اول، گفته شده که فرزندش مرده است. این جابجایی که تنها بین این دو پرستار روشن است، وضعیتی را پیش آورده که فاش آن، از سویی هم مشکلات حرفه‎ای برای پرستار ایجاد می‌کند و هم برای مادر جوانی که حالا نوزاد را در آغوش دارد و دیگر قادر به فرزندآوری نیست، ضربه هولناکی رقم می‎زند.
مساوات با اطلاعاتی قطره‌چکانی این وضعیت را طوری ترسیم می‌کند که امر بدیهی اخلاقی، می‌تواند دچار خدشه باشد و حتی در ضدیت خود، چه بسا خیرخواهانه تلقی شود. موضع فرد در این دست موارد چیست؟ و آیا می‎توان از حدود اخلاقیات، تخطی کرد؟
اپیزود دوم / چمدان : در فرودگاه امام دختری در آستانه مهاجرت است و از چمدانی که مسافری به او سپرده مراقبت می‌کند. در این فاصله با پارتنر عاطفی خود مشغول گفتگو می‌شود. مرد جوان از آنکه پارتنرش با وجود ممنوع‌الخروجی او باز هم تصمیم به مهاجرت گرفته، گلایه‌مند و تحت فشار روانی وعاطفی‎ست. این مسئله که بین بسیاری از زوج‌ها در حال رخ‌دادن است با اخلاق مداری در رعایت گشودن یا نگشودن چمدان امانتی که صاحبش بسیار دیر کرده و خبری از او نیست، پیوند می‌خورد و بطور موازی پیش می‌رود.
روابط چندین ساله عاطفی افراد که بدون شک، وابستگی و دلبستگی‌های عمیقی ایجاد می‌کند آیا در موقعیتی که یکی از آنها بهر دلیلی قادر به مهاجرت نیست و از این تصمیم، زخم‌های روانی مهلکی بر خواهد داشت، چه اندازه می‌تواند اخلاقی باشد؟ و آیا هر فرد حق دارد تعیین کننده آینده و نحوه زندگی و زیست خود فارغ از هر وابستگی و حجم صدمه‌ای که برای دیگری دارد، باشد؟

اپیزود سوم / مترجم : زن مترجمی در خانه و در اتاق کارش مشغول تدریس آنلاین زبان آلمانی‌ست. پس از اتمام آن همسرش با او درباره اتفاقی که آنروز برای کودک‌شان افتاده و فراموشی مادر برای برگرداندن کودک از مهد، مشاجره می‌کند. مرد با تکیه بر این اتفاق بخود اجازه داده، وارد حریم خصوصی همسرش در گوشی موبایل او شده و درباره روابطش، پرسش کند. به ویژه روابط کاری که زن، مترجم شرکت همسرش با افرادی در خارج از ایران است. شک مرد به همسر، او را متهم به رابطه با شریک کاری آلمانی‌شان می‌کند و زن حین تلاش برای رفع آن ذهنیت، فکر می‌کند تا چه اندازه اخلاقی‌ست که بخواهد از خود در برابر یک سوءظن و اتهام نادرست دفاع و تقلا کند؟ و چه حقی برای مرد وجود دارد که به واسطه روابط زناشویی بخود اجازه نقض حریم خصوصی او و شکاکیت بی مورد را بدهد؟ با ارتباط تصویری، با همکار آلمانی که بر پرده پخش می‌شود، واقعیت نیز برای تماشاگران روشن می‌شود.
سجاد تابش در این اجرا تلاش کرده به ماهیت متنها و منظور محمد مساوات نزدیک شود. این چندگانگی اخلاقیات و موضع در برابر آن، ضمن اشتراکش با تماشاگر، او را در مقام قضاوتگرو مفسر قرار می‌دهد که بتواند در مواجهه با این دست مسائل، خود نیز درگیر این پرسش‌ها و انتخاب‌ها شده و به تفکر واداشته شود. نورپردازی و طراحی صحنه نیز بدون هیچ گزافه و جلب توجهی متمرکز بر اصل موضوع، بازی بازیگران و جزئیات روابط آنان است. تا آنچه قرار است بر صحنه جاری باشد، بخشی از زندگی، مسائل و شرایطی باشد که شاید بسیاری از مخاطبان برخی از آنها را تجربه کرده باشند.انتخاب سالن مناسب با حداقل فاصله تا جایگاه تماشاگران، در جهت اجرایی‌شدن این بی‌مرزی روایت‌ها و خارج‌شدن از بازنمایی و نمادین بودن آنهاست به همین دلیل هیچ فرم پیچیده و یا تجربه‌گرایی در نظر گرفته نشده و تنها با بهره از افکت‌های صوتی مکان‌های مورد نظر ساده و روان، فضاسازی شده و اجرا می‌شود. بازی بازیگران که در هر اپیزود دو تن حضور دارند، اندازه و حرفه‌ای‌ست. اگرچه به نظر می‌رسد آذین نظری و الهام شفیعی کنترل‌شده‌تر کاراکترها را بازی می‌کنند.
نمایش " سه نمایشنامه از محمد مساوات" که درعنوان نوعی آگاهی به مولف متنها یعنی محمد مساوات را دارد، اجرایی قابل قبول است که ضمن ارائه برخی از نوشته‌های این نمایشنامه‌نویس مطرح و اشتراک آن با علاقمندانش، می‌تواند تجربه‎ای زیستی و اکنونی متعارف و متناسبی برای مخاطب فراهم آورد.
.
.
عکسها از رضا جاویدی/ تیوال
دیدن این اجرا در کنار شما جذابیتش رو بیشتر کرد♥️🙏🏻
۶ روز پیش، پنجشنبه
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
شکوه حدادی
درود سپاس بسیار نیلوفر جان ثانی عزیز و فرهیخته ام این نقد چقدر بر دل و جان من نشست و از خواندنش بیشمار لذت بردم . در واقع احساس کردم تمامی اونچه که پس از دیدن این نمایش ذهنم رو درگیر و فکرم ...
درود بانو حدادی نازنین . من از شما و نگاهتون ممنونم که لطف داشتید و مطلب بنده رو خوندید. خوشحالم شما هم لذت بردید.
۴ روز پیش، شنبه
نیلوفر ثانی
درود بانو حدادی نازنین . من از شما و نگاهتون ممنونم که لطف داشتید و مطلب بنده رو خوندید. خوشحالم شما هم لذت بردید.
زنده باشید عزیز
بزرگوارید
نقد بسیار زیبا ، دلنشین و جامعی بود .
و از اینکه نقطه نظرات ارزشمندتان را به اشتراک می گذارید ، سپاسگزارم
قلمتان مانا



۴ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید